🔰بخش سوم🔰 در این جا، باز اگر چه بخش اندکی از روحانیت تحت تأثیر مدرک دکترا و شعارهای به ظاهر انقلابی او قرار گرفت و از ضعف شخصیت، نفاق، تکبر و یک دندگی او که از همان اول آشکار بود، غفلت ورزید، اما بدنه اصلی حوزه، مراجع عظام و روحانیت پیشرو و انقلابی هرگز تسلیم عوام‌‌ فریبی و ریاکاری ‌‌های او نشدند. اعضاء محترم جامعه مدرسین که اغلب از استوانه های حوزه و انقلاب به شمار می آمدند، طی اولین جلسه ای که با بنی صدر داشتند، به این مهم پی بردند و او را سزاوار ریاست جمهوری ندانستند. بنی صدر با بیان شیوا و حرف های به ظاهر خوشایند و شعارهای عوام پسند، توانست توجه مردم را جلب کرده و یازده میلیون رأی را به خود اختصاص دهد. او در دوران ریاست جمهوری نیز کاملا با روش ریاکارانه و عوام فریبانه، از یک سو رقبای خود را متهم به فئودالیسم، طرفدار سرمایه داری و باند ثروت و قدرت متهم می‌‌ساخت و از سوی دیگر به میان مردم می رفت و با زنان و مردان روستایی عکس می گرفت. روزنامه «انقلاب اسلامی» ارگان رسمی ریاست جمهوری وقت نیز این سفرها و عکس ها را در سطح گسترده و با عنوان «دیدارهای چهره به چهره رئیس جمهور با مردم» پوشش می داد. اگر سری به آرشیو روزنامه های آن روز بزنیم و در این مورد به خصوص روزنامه انقلاب اسلامی را تورق کنیم، در می‌ ‌یابیم دیدارهای به اصطلاح مردمی ابوالحسن بنی صدر یکی از پرشورترین دیدارهای رئیس جمهورها در طول سی ‌‌و چهار سال گذشته می باشد. این استقبال ها او را بیشتر به اشتباه انداخت و غرور و تکبر و یک دندگی او را بر انگیخت. هر روز که می‌‌ گذشت، انحراف ها و خیانت ‌‌هایش بیشتر آشکار می شد. در این میان روحانیان انقلابی و پیشرو و در رأس آن شهید مظلوم آیت الله بهشتی، مقام معظم رهبری، شهید باهنر... هرگز از پای ننشستند و به تلاش ها و افشاگری های خود ادامه دادند. بنی صدر یازده ملیون رأی داشت و رئیس جمهور قانونی کشور بود؛ زیرا مردم به وی رأی داده بودند. به همین خاطر نیز رهبر کبیر انقلاب از وی حمایت می کرد و حمایت رهبری هم درست و هم قانونی بود. اما در این میان روحانیت انقلابی و پیشرو نیز وظیفه تاریخی و صنفی خود را داشت. فلذا این شخصیت بزرگی که از آنها نام بردم، در یک اقدام اساسی، نامه‌‌ ای به حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نوشتند و موارد انحرافی، قانون گریزی ‌‌ها و زیاده ‌‌خواهی های بنی صدر را به امام گزارش دادند. از سوی دیگر بنی صدر نیز بی کار ننشست و با طرح اتهام ها و تهاجمات بی رحمانه، عرصه را بر شاگردان امام و روحانیت پیشرو تنگ کرده بود. در اثر این تبلیغات و تهاجمات، بنی صدر در میان مردم تنها حامی مستضعفان و محرومان تلقی می‌‌شد. اما مقاومت و افشاگری روحانیت انقلابی و پیشرو، در برابر این جریان هم چنان ادامه داشت. شاگردان امام(ره) از آبرو و حیثیت خویش گذشتند، تمام هستی خود را در راه حراست از مبانی انقلاب و نظام در طبق اخلاص نهادند، تا این که منافقین، گروه منحرف فرقان و سایر گروه های ضد انقلاب با بنی صدر هم دست شدند و در یک برنامه ‌‌ریزی حساب شده، طلایه داران جبهه روحانیت پیشرو و انقلابی، دو سید حسینی را ترور کردند. به کوری چشم دشمنان، ترور مقام معظم رهبری نافرجام ماند؛ اما آیت الله بهشتی با هفتاد و دو تن از یاران به جمع شهدای انقلاب پیوستند. خون پاک این شهیدان، جبهه انحراف را رسوا ساخت و چهره واقعی آنها را به مردم شناساند و بدین ترتیب غائله بنی صدر و هم‌ پیمانانش به آخر خط رسید و انقلاب، نظام و مردم از آسیب خطرات و انحرافات مصون ماند و بساط نفاق، ریا و فریب کاری از کشور برچیده شد. در این مورد نمونه های دیگری را هم می توان ذکر کرد؛ اما به همین بسنده می کنم و در بخش بعدی، به شاخصه ها و ویژگی های روحانیت انقلابی و پیشرو و مخالفانشان اشاره می‌ کنم. 🔰ادامه در بخش چهارم🔰