🔴 بیش از یک قرن پیش
⁉️ اعلام خطر از فعالیت فرقه ها و مکاتب نوظهور انحرافی،
توسط بزرگ مردی که به گفته بزرگان،
"می فهمید، می دید، می دانست و پیش بینی می کرد. جلوتر از زمانش بود و جامع علوم معقول و منقول"
✅ ...در این عصر ما فرقههایی پیدا شدهاند که بالمره منکر ادیان و حقوق و حدود هستند. این فرق مستحدثه را، بر حسب تفاوت اغراض، اسمهای مختلف است: آنارشیست[۱]، نیهیلیست[۲]، سوسیالیست[۳]، ناطورالیست[۴]، بابیست[۵]؛ و اینها یک نحو چالاکی و تردستی در اثاره [برانگیختن] فتنه و فساد دارند و به واسطه ورزشی که در این کارها کردهاند، هر جا که هستند، آنجا را آشفته و پریشان میکنند. سالهاست که دو دسته اخیر از اینها، در ایران پیدا شده و مثل شیطان، مشغول وسوسه و راهزنی و فریبندگی عوام اضل من الانعام هستند. یکی فرقه "بابیه" است و دیگر فرقه "طبیعیه" (ماتریالیست[۶]). این دو فرقه، لفظاً مختلف است و لبّاً [= در باطن] متفق هستند و مقصد صمیمی آنها نسبت به مملکت ایران، دو امر عظیم است: یکی تغییر مذهب، و دیگری تبدیل حکومت[از صورت و ظاهر اسلامی به صورت و باطن صد در صد ضد اسلامی] / از فرمایشات مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(شهید رابع) اعلی الله مقامه(رهبر نهضت مشروطه مشروعه که توسط عوامل فراماسون
#انگلیس_خبیث ناجوانمردانه به شهادت رسید)/ (ر. ک: رسائل، اعلامیهها…، ترکمان، ص ۷۴)
[۱] اقتدارگریزی، سروریستیزی یا آنارشیسم (به فرانسوی: Anarchisme) در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا بهطور کلی جامعهای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است. آنارشیسم، همکاری داوطلبانه را درست میداند در قالب ایجاد گروههای خودمختار! آنارشیستها بهطور کلی با حاکمیت هرگونه دولت مخالفند و دموکراسی را نیز استبداد اکثریت میدانند.نهایت کار آنارشیسم، هرج و مرج است.
[۲] در فلسفه، بیمعنیاِنگاری، به معنای انکار معنی و ارزش برای هستی جهان است. هیچانگاری، نیستانگاری یا نیهیلیسم (برگرفته از nihil لاتین به معنای هیچ)، نامهای دیگر بیمعنیانگاری است.
بیمعنیانگاری، به هر نوع دیدگاه فلسفی گفته میشود که وجود یک بنیان عینی (ابژکتیو) برای نظام ارزشی بشر را رد میکند.این اندیشه معمولاً در ارتباط نزدیک با بدبینی عمیق و شکگرایی رادیکال است.
[۳] جامعهخواهی، جامعهگرایی یا سوسیالیسم (به فرانسوی: Socialisme)، اندیشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی میکوشد.هدف سوسیالیسم نفی و لغو مالکیت خصوصی است و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و ادارهٔ صنایع توسّط شوراهای کارگری، یا غیرمستقیم باشد، از طریق مالکیت و ادارهٔ دولتی صنایع…
[۴] طبیعتگرایی یا ناطورالیسم یا ناتورالیسم (به فرانسوی: Naturalisme) گرایش و جنبش ادبی است که اواخر قرن نوزده تحت تأثیر نظریات داروین که معتقد بود انسان از نسل میمون است! شکل گرفت. این جنبش بر جزئیات روزمرهٔ زندگی تأکید میکرد، چرا که رفتار آدمی و سرنوشتش را در چارچوب جبر تحمیل شده از سوی وراثت و محیط به رسمیت میشناخت.
[۵] بابیت یا آیین بابی (بیانی)، بابیه، بابیست، فرقه ای ضاله است که در سال ۱۲۶۰ قمری توسط علیمحمد باب با کمک انگلیس برای خدشه به تشیع جعفری اثنی عشری در ایران پدید آمد.باب خود را پیامبری جدید و بشارت دهندهٔ دینی که قرار است پس از او توسط «من یُظهِرهالله» (آنکه خداوند او را ظاهر خواهد ساخت)، ظاهر شود خواند.دستگیر و اعدام شد، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند بر طبق بیانات باب به دنبال «من یظهره الله» میگشتند. تا اینکه بهاءالله، باکمک انگلیس خود را «من یظهره الله» یا همان موعود خواند.برخی بابیان به او ایمان آورده و بهائی نام گرفتند.
[۶] مادّهگرایی، مادّهباوری یا ماتریالیسم (به انگلیسی: Materialism)، به دیدگاهی گفته میشود که بر این باور است که هر آنچه در هستی وجود دارد ماده یا انرژی است و همهٔ چیزها از ماده تشکیل شدهاند و همهٔ پدیدهها (از جمله آگاهی) نتیجهٔ برهمکنشهای مادی است. به عبارت دیگر، ماده تنها چیز است و واقعیت عملاً همان کیفیتهای در حالِ رخ دادنِ ماده و انرژی است. شاخههای مهم آن مادهباوری مکانیکی و مادهباوری دیالکتیکی میباشند.
@ShahidRabe