🔰بخش دوم🔰 مقدمه بررسی اسناد و مکتوبات تاریخی، آدمی را تیزبین و دوربین می‌سازد. تیزبین از لحاظ داشتن دیدگاهی عمیق در مسائل و پدیده‌های اجتماعی و فردی و دوربینی از جهت گستردگی افق اندیشه و برد نظر ناظر نسبت به این اسناد تاریخی، به گونه‌ای که چنین کسی که اسناد تاریخ را بررسیده، پای‌بند و محدود امور جزئی نمی‌گردد، بلکه هر چیزی را در جای خود می‌بیند و بر می‌رسد. وقتی دقت‌نظر ناظر، دقیق‌تر می‌گردد که آن سند و مکتوب تاریخی به دست خود اشخاص نوشته شده باشد و مورد تحقیق و داوری وی قرار گیرد. برای مثال، وقتی کسی نوشتة بی‌واسطة دهخدا و صور اسرافیل (میرزا جهانگیرخان) را می‌خواند، به طور شفاف به عقاید، آداب و ادب ایشان دست می‌یابد. با این وصف، دیگر فراوانی مجلدات فلان کتاب یا قطع و قطر زیاد فلان لغتنامه، موجب انحراف معیار وی نمی‌گردد، بلکه زحمت آن کتاب‌ها را در جای خود ـ با حفظ نقدشان ـ می‌ستاید و از این پس، غبارها را از چهرة سایر مکتوبات و اسناد می‌زداید یا افشا می‌نماید. در این نوشتار، «هفته‌نامة صور اسرافیل» بررسی می‌شود و بدون هیچ واسطه‌ای آداب و ادب، عقاید و افکار ناشران آن نشریه به خوانندگان اندیشمند ابلاغ می‌گردد. حیات و ممات سیاسی میرزا جهانگیر‌خان شیرازی میرزا علی‌اکبر دهخدا، یار و همکار میرزا جهانگیر‌خان صور اسرافیل درباره او می‌نویسد: میرزا جهانگیر‌خان شیرازی پسر آقا رجبعلی، مدیر روزنامه «صور اسرافیل» به خاطر نام روزنامه‌اش به صور اسرافیل ملقب گردید. ملک‌زاده ترجمه او را چنین آورده است: وی در سنة 1292 ق، در شهر شیراز متولد شد. ‌خانواده او در شیراز مردمان فقیری بودند. در اوان کودکی، پدرش آقا رجبعلی درگذشت و عمه وی سرپرستی او را بر عهده گرفت. پنج‌ساله بود که با عمه و جده خود به تهران آمد. چهارده‌ساله بود که به شیراز بازگشت و در آنجا به تحصیل پرداخت. مقدمات ادبیات و منطق و ریاضی را نزد اساتید زمان فرا گرفت. و به سال 1311 ق، با عمه خود به تهران ‏رفت و در دارالفنون و دیگر مدارس عالیه تهران به تحصیل علوم و فنون جدید پرداخت. در این هنگام بود که نهضت مشروطه‌خواهی آغاز شده بود. در انجمن‌های سری و مجامع خفایی ایرانیان راه یافت. میرزا جهانگیر‌خان به همداستانی چند نفر [دهخدا و قاسم‌خان] روزنامه‌ای موسوم به صور اسرافیل ایجاد کرد. روزنامة صور اسرافیل به مشکلاتی دچار شد؛ چندین‌بار نویسندة او را تکفیر کردند و چند بار بساط روزنامه‌نویسی‌اش را فرو پیچیدند. سپس آنان را به باغ‌شاه بردند و روز چهارشنبه 3 تیر / 24 جمادی‌الاولی 1326 او را خفه کردند. میرزا جهانگیرخان شیرازی و فامیل او، میرزاقاسم‌خان صور اسرافیل و چند نفر دیگر، عضو کمیته انقلاب و از اعضای اجتماعیون عامیون و عضو هیئت‏ مدهشه بودند که سه جوخه چهار نفری برای ترور تشکیل داده و زیر نظر حیدرعمو اغلی کار می‏کردند. صور اسرافیل طبق قول ملک‌زاده، عضو کمیتة انقلاب (ترور) به تعبیر خود حیدرخان، «حزب اجتماعیون عامیون تهران» بود. از ترورهای میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل می‌توان به ترور نافرجام امین‌السلطان اشاره کرد. طبق نوشتة صور اسرافیل، دهخدا و ملک‌زاده چندین‌بار نویسندة او را تکفیر کردند و چند بار بساط روزنامه نویسی‌اش را فرو پیچیدند. بعد از چاپ مقاله‌ای توهین‌آمیز به مقدسات در آن نشریه، طباطبایی به بهبهانی می‏گوید: «آقا شما مقاله صور اسرافیل را خوانده‏ اید؟ بهبهانی با خونسردی جواب می‏دهد: بلی. طباطبایی با عصبانیت می‏گوید: نویسندگان این مقاله کافرند و به اسلام توهین کرده‏ اند و واجب‌القتل‌اند». طبق اسناد معتبر، بعد از تنبیه آن روزنامه‌نگار و توقیف روزنامه‏ اش، وزیر علوم در 20 جمادی‌الثانی توبیخ آنان را به عموم مطبعه‏ ها اعلام می‌کند. 🔰ادامه در بخش سوم🔰