🔰بخش دوم🔰 💢نظارت بر قدرت یکی از نقاط مشترکی که در هر دو انقلاب مشروطه مشروعه و انقلاب اسلامی دیده می‌شود، تلاش برای نظارت بر قدرت و مقید کردن قانون‌گذاری در چارچوب احکام اسلام است. از این رو، با وجود اینکه ابتدا در قانون اساسی مشروطه درباره‌ نظارت بر قوانین حکمی وجود نداشت با اصرار مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در اصل دوم متمم قانون اساسی، نظارت پنج نفر از علما به منظور تطبیق مصوبات مجلس شورای ملی با احکام اسلام گنجانده شد. 6 در جمهوری اسلامی نیز تلاش شد تا با تأکید بر طرح علامه شیخ فضل الله نوری، با ایجاد نهاد شورای نگهبان، قوه قانون‌گذاری در حدود شرع مقید شده و هم دستگاهی برای نظارت بر فرآیند قانون‌گذاری ایجاد شود. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، در اصل 94، در رابطه با نظارت بر قانون اساسی آمده است: «کلیه‌ مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان فرستاده شود. شورای نگهبان موظف است آن را از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار دهد.»7 مقایسه این دو انقلاب نشان می‌دهد که با وجود اینکه توجه به قانون‌گذاری مد نظر هر دو بوده است اما با این حال تلاش شده تا دغدغه تعدی نکردن به احکام دینی در قانون گنجانده شود. با این حال در زمان مشروطه به دلیل سنگ‌اندازیهایی که از سوی جریانات سیاسی روشنکفر وابسته به اجانب صورت گرفت این اصل  هیچ گاه اجرا نشد. 💢مبارزه با استکبار بسیاری از متفکران جنگهای روسیه و ایران را سرآغاز برخورد ایرانیها با غرب و شروع تجددگرایی در کشور عنوان کرده و تلاشهایی را که از زمان عباس میرزا تا زمان مشروطه صورت گرفته در این راستا تلقی کرده‌اند. با این حال شاید یکی از نکاتی که کمتر به آن توجه شده تلاش برای کسب استقلال سیاسی توسط ایرانیها است. در واقع بعد از اتمام جنگ ایران و روسیه، با ایجاد رقابت بین روسیه و انگلیس در کشورهای منطقه، استقلال سیاسی ایران به معنی واقعی کلمه از بین رفته بود. به طوری که پادشاهان قاجار نمی‌توانستند بدون مشورت دو دولت قراردادای منعقد کنند.8 این مسئله موجب شده بود تا کسب استقلال سیاسی برای ایرانیها به یک آرمان تبدیل شود؛ از همین رو تلاشهایی را که برای ایجاد بانک ملی، کنترل گمرکات، در مجالس اول و دوم مشروطه صورت گرفت می‌توان در همین راستا تفسیر کرد. علامه شیخ فضل‌الله نوری یکی از بزرگترین اعتراضاتی که به مشروطه خواهان داشت بی‌تفاوتی آنها نسبت به نفوذ انگلیس و روس در ایران بود. به طوری که وی همواره از خطر نفوذ این کشورها از طریق فرهنگی به کشور و از بین رفتن استقلال ایران هشدار می‌داد. در انقلاب اسلامی نیز با توجه به وابستگی پهلوی اول و دوم به قدرتهای خارجی تلاش برای استقلال سیاسی به یکی از اهداف انقلابیون تبدیل شد. به طوری که امام خمینی(ره) از همان سال 1342 که نهضت اسلامی را پایه گذاری کرد، درکنار مبارزه با استبداد پهلوی، موضوع  استقلال سیاسی ایران و مبارزه با آمریکا را نیز دنبال می‌کرد.9 هر چند برای دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی کسب استقلال سیاسی هدف بود؛ اما این دو در عمل از دو تاکتیک متفاوت برای نیل به این هدف استفاده کردند. در انقلاب مشروطه، انقلابیون اسلام خواه(مشروعه خواهان)، همانند انقلاب اسلامی سیاست نَه به انگلیس و روس تزاری و دیگر اجانب را برگزیدند، اما جریان غربگرای مشروطه به دلیل وابستگی شان به اجانب، به دنبال بیشتر وابسته کردن مملکت به غرب بودند. در جمهوری اسلامی نیز امام خمینی با انتخاب شعار «نه شرقی و نه غربی» و ایجاد خط مشی مستقلانه به دنبال کسب استقلال سیاسی همچون طیف مشروعه خواهِ علامه شیخ فضل الله نوری بودند. 10 نظریه عدم وابستگی به شرق و غرب موجب شد تا جمهوری اسلامی بعد از استقرار با وجود حوادثی که در سطح بین‌الملل رخ داد، استقلال سیاسی‌اش را از دست ندهد. 🔰ادامه در بخش سوم🔰