🔰بخش پنجم🔰
[که اکثرشان مجتهد بودند]، سیصد طلبه و در مجموع هزار نفر شرکت میکنند. ولی در تاریخ فقط یک شیخ فضل الله نوری مطرح میشود! و مدافعین ایشان را در استانها و شهرها، تهدید و منزوی میکنند.
یکی از آنها میرزا حسن مجتهد تبریزی است. او در آن طرف مرز فققاز هم مرجعیت دارد. او را به عنوان زمیندار تبعید میکنند. چون اگر آنجا باشد اجازه فعالیت به مشروطهخواهان نمیدهد. برادرش آمیزرا صادق مجتهد تبریزی نیز که در دوره رضاشاه مبارزه میکند، دستگیر و او را زندانی میکنند. او را نیز منزوی میکنند.
شما نامههای ثقةالاسلام به پسرش را مطالعه کنید و ببینید اوضاع جریانهای ضد دینی در تبریز چگونه است. میرزاعلیاکبر مجتهد اردبیلی را محدود میکنند به اتهام اینکه او مدافع استبداد بود. علمای زیادی در خراسان داریم [که مخالف مشروطه بودند].
شگرد مشروطهخواهان؛ دوقطبیِ یا مشروطه یا استبداد
شگرد اینها این بود که یک خط وسط میکشند: مشروطهخواهان و مستبدین؛ یعنی هر کس مشروطه را قبول نداشت، مستبد است. اینکه به [مرجع شهید علامه] شیخ [فضل الله نوری(ره)] تهمت استبداد میزنند بهخاطر همین است.
هر عالمی که در هر نقطه از ایران منتقد بود گفتند او مستبد است. به مرحوم آسیدمحمدکاظم یزدی نیز اتهام میزنند که طرفدار استبداد است. نمیگویند ما چند نوع مشروطه داریم؛ مشروطه غربی، مشروطه مشروعه و... داریم، بلکه یک خط میکشند: یا استبداد یا مشروطهخواه.
در این موقعیت ما شاهد شقاق وسیعی بین جریان روحانیت هستیم. آیت الله شهید مرتضی مطهری نیز در کتاب اسلام و مقتضیات زمان به این قضیه اشاره دارد؛ که در قضیه مشروطه، در نجف برخورد اسلام و کفر بود؛ یعنی هر کس که مخالف مشروطه است کافر است. در داخل هم همین مسئله بود. اینها چنین جو ناجوری ساختند./876/ت۳۰۲/س، گفتگوی آقای قاسم تبریزی، پژوهشگر و مورخ معاصر با رسا، به همراه ویرایش و اضافات
🔰ادامه در بخش ششم/پایانی🔰