‼️نقش اطرافیان علمای حامی مشروطه، در انحراف نهضت مشروطه! ✍ خاطرات فقید سعید، مرحوم آیت الله العظمی سید عزالدین حسینی زنجانی(ره)،🔰 از عملکرد علمای شاخص مشروطه خواه، همچون «آخوند محمد کاظم خراسانی و میرزا محمد حسین نائینی»، و علمای مشروعه خواه، همچون «مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و ملا قربانعلی زنجانی»، به رابطه صمیمی والد ارجمندش مرحوم آیت الله سید محمود مجتهد زنجانی با سران هر دو طیف باز میگردد. اطلاعات ناب ناشی از این ارتباط، امکان داوری واقع بینانه ای را به آن بزرگ داده بود که شمه ای از آن درپی می آید. یادش گرامی باد. ❓منابع تاریخی از نوعی دوگانگی میان بینش و منش آیات عظام «آخوند محمد کاظم خراسانی» و «علامه شیخ فضل الله نوری» نکاتی در خود ثبت نموده اند. از منظرحضرتعالی اساس اختلاف این دو چه بوده است؟ این اختلافات بنایی هستند یا مبنایی؟ بسم الله الرحمن الرحیم.الحمد دلله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین(ع ) درپاسخ به پرسش شما بایدعرض کنم هر دو ایشان با استبداد و این که عده ای حکام ظالم و جاهل بر ناموس مردم مسلط شوند و همه چیز مردم را به دست بگیرند، مخالف بودند. حرف بر سر انحراف بود و علمای مشروطه خواه از آن آگاه نبودند [نداشتن ]. استعمار کار خود را کرد. برای مثال حرف ملا قربانعلی زنجانی[ عالم بزرگ مشروعه خواه زنجان و از اصحاب و همفکرانه مرجع شهید علامه نوری] این بود که وعده های [مشروطه خواهان] دروغ است. در زنجان این مطلب متواتر بود و کسانی که من دیده ام، از مرحوم ملا قربانعلی زنجانی نقل می کردندکه می فرموده: این وعده ها کید استعمار است گفته بود«روس و انگلیس در آن دوره هنوز امریکا مطرح نبود می خواهند سرتان شابقا (شاپو) بگذارند و فاحشه خانه باز کنند. آنها می خواهند انگشتشان را به ماست ما بزنند!». کنایه ای بود از کثرت دخالت آنها درامور کشورما . معلوم است صحبت این نبوده است که استبداد باشد و مشروطه نباشد. همین آخوند ملا قربانعلی زنجانی از مراجع تقلید بود ودر قفقاز و برخی نواحی دیگر مقلد او بودند، اما یپرم[لامذهب] ارمنی [رئیس نظمیه مشروطه چیان و عامل اجرای حکم اعدام شیخ شهید فضل الله] می خواست ایشان را به تهران ببرد و محاکمه کند. نزدیکی های تهران شلوغ می شود و مردم می گویند دارند ملا قربانعلی را برای محاکمه می آورند. آن وقت هیئت دولت [مشروطه چیان] از مرحوم آخوند محمد کاظم خراسانی کسب تکلیف می کند. آخوند خراسانی [به جای زدن تو دهنی به آنها بابت این جسارت نسبت به ملا قربانعلی زنجانی] جواب این تلگراف را به منزل موکول می کند و می گوید همه شاگردان نزدیک به منزل ایشان بروند که برای امر مهمی جلسه خصوصی برقرار است. او در منزل می گویند: «چنین تلگراف مهمی آمده است. چه جواب می دهید؟⁉️ »..یکی از اطرافیان می گوید: [ملا قربانعلی «مفسد فی الارض است و باید او را کشت!». آخوند خراسانی به میرزا یوسف اردبیلی که تقریرات آخوند را هم نگاشته است، اعتماد داشت. به ایشان گفت: «استخاره کن»⁉️⁉️. میرزا یوسف استخاره کرد و آیه: «وَ ياَ قوَم هذَهِ ناَقهَ اللّهِ لكَمْ آيهَ فذَروُهاَ تأَكْلُ فيِ أرَضْ اللّهِ و لا تمَسَّوهاَ بسِوء فيَأَخْذَكُمْ عَذَابٌ قرَيِبٌ». میرزا یوسف این آیه را که خواند، رنگ از رخسار مرحوم آخوند پرید و همان وقت تلگرافی تنظیم کرد که جناب حجت الاسلام ملا قربانعلی زنجانی را روانه عراق سازید[تبعید کنید]. آنها هم ملا قربانعلی را به عتبات فرستادند. [با وضعیت بدی این مجتهد بزرگ و سالخورده را تحت الحفظ به کاظمین فرستادند و ایشان پس از مدت کوتاهی به علت تحمل مشقت این تبعید، جان به جان آفرین تسلیم کرد]. [۱]* ❓سئوالی که پیش می آید این است که با وجود اعدام شیخ فضل الله این تردید و [عمل] آخوند، چه وجهی دارد؟ شما نمی دانید گاه اطرافیان روز را شب می کنند و شب را روز.[حتی همین ابراهیم زنجانی، رئیس فراماسونِ محکمه فرمایشی که حکم به قتل علامه شیخ فضل الله داد، از شاگردان و معتمدین آخوند خراسانی بوده است و اسدالله خرقانی که فتواهای مختلف از این آقایان در تأیید مشروطه غربگرا و برعلیه شیخ فضل الله می گرفت. فراماسون و نفوذی در بیوت آنان بود که توانست در حلقه اطرافیان مورد اعتماد قرار گیرد!] چقدر در همین انقلاب خودمان اطرافیان، عده ای را خفیف کردند. انقلاب درست مثل قیامت است:«إذِا وَقعَتِ الوْاقعِه* ليَسْ لوِقعْتهِا كَاذبِهَ* خَافضِه رَّافعِه». کار انقلاب همین است که آدم های پایین را بالا می برد و بالایی ها را پایین می آورد. اطرافیان تصرف می کنند و دید را تغییر می دهند. 🔰ادامه در قسمت دوم/پایانی🔰