✅✍ قسمت دوم/پایانی🔰 ❓بعضی ها این اختلافات را مبنایی دانسته و گفته اند که آخوند خراسانی با مرحومان علامه شیخ فضل الله نوری و ملا قربانعلی اختلافات اساسی داشته اند. ❓کسروی نقل می کند، آخوند در پشتیبانی از مشروطیت تا آنجا پیش رفت که با برخی از مراجع تقلید [ از جمله شیخ فضل الله و سید محمد کاظم یزدی، صاحب عروه] در افتاد و نظرات تندی در باره آنان اظهار کرد و بر ضدآخوند قربانعلی زنجانی فتوا داد، یا ملک زاده می گوید آخوند، شیخ فضل الله را مخل آسایش و مفسد خواند! ارزیابی شما ازاین منقولات چیست؟ اگر آنچه که درباره آخوند خراسانی نقل کرده اند، را کنار هم بگذاریم، یکسان نیست. گاهی پشیمان می شود، گاهی ادامه می دهد! این چندگانگی و دَم دَمی بودن، چگونه توجیه می شود؟ اطرافیان بر آنان [آقایان حامی مشروطه] تأثیر می گذاشتند. قرآن می فرماید: «... وَ إنِّ كَثيِرًا مِّنْ الخْلطَاء ليَبَغْيِ بعَض ُهُمْ عَلىَ بعَضٍ إ الذّينَ آمنَوُا وَ عَملِوُا الصَّالحِاتِ وَ قلَيِلٌ...» بسیاری از افراد هستند که در حق همدیگر ستم می کنند، مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته در پیش گرفته باشند و ایشان بسیار کم اند. خیلی سخت است خدا در نظر انسان باشد و نه عواطف و این افراد بسیار کم هستند. «قَلِيلٌ مَّا هُمْ» همین معناست. بعید نیست این وضعیت برای مرحوم آخوند خراسانی هم پیش آمده باشد و نظر ایشان را نسبت به این بزرگواران تغییر داده باشند. یکی از کسانی که گرفتار اطرافیان شد، مرحوم آقای بروجردی بود. شخصی را می شناختم که واقعا از اسلام تضییع شد. او رفیق من و نابغه بود که متاسفانه طرد شد. اطرافیان خافضه رافضه هستند. کاه را کوه و کوه را کاه می کنند، پایین را بالا می آورند و بالا را پایین. اگر کسی به جهات گوناگون آگاه و وارد و در هر رشته معارفی خاص داشته باشد، اختیارش به دست افرادی که تفکرشان محدود است نمی افتد. مراد این است که نباید از اطرافیان غافل بود. ❓[بابی ازلی ماسون] ناظم الاسالم کرمانی [نفوذی در بیوت علمای مشروطه خواه تهران و از اطرافیانِ سید محمد طباطبایی] می نویسد: «آخوند[خراسانی] به نمایندگی از علمای نجف به دربار عثمانی نامه ای فرستاد و در آن سلطان عثمانی را امیرالمؤمنین خطاب کرد! با این که آگاهید این لقب مختص امام علی(ع) است». نظر شما چیست؟ درست است، در حال عادی روا نیست کسی غیر از امام علی(ع) را امیرالمؤمنین بنامیم. [۱]* برخی در مقام توجیه عملکرد آخوند خراسانی گفته اند، اگر آخوند خراسانی این دستور را نمی داد، مشروطه خواهان، ملا قربانعلی زنجانی را نیز همچون شیخ فضل الله(ره) می کشتند! در جواب این افراد باید گفت، اگر واقعا" چنین بود، پس چرا آخوند خراسانی دستور نداد با سلام و صلوات، ملا قربانعلی را به نجف اعزام کنند!؟ و در عوض وی را به کاظمین فرستادند که نزدیک نجف نباشد!!!(کافیست در نقشه به فاصله کاظمین تا نجف نگاهی بیاندازیم!) آیا غیر از این است که هراس داشتند، وزن ملا قربانعلی(ره)، جایگاهشان را در نجف ضعیف نماید و مشروطه دست پختشان را بر ملا و بی اعتبار سازد؟! پس نتیجه اینکه این حضراتی که از اطرافیانشان چنین تأثیرات منفی میپذیرند! خود، ضعف خودسازی داشتند! 🔸منابع: ماهنامه فرهنگی شاهد یاران... ✳️ @ShahidRabe