🔴 به بهانه سالگرد قمری درگذشت حاج آقا محمد تقی نجفی اصفهانی(ره)، معروف به آقا نجفی/ یازدهم شعبان ۱۳۳۲ ق ✍ آقا محمد تقی نجفی اصفهانی(آقا نجفی) و حاج آقا نورالله اصفهانی دو برادر حامی مشروطه در اصفهان بودند. گرچه نقش عملی حاج ‌آقا نورالله، در مشروطه اصفهان، جلوه بیشتری دارد، اما نقش آقا نجفی به صورت عام و در مشروطه اصفهان به صورت خاص، حائز اهمیت بیشتری است. به دلیل 🔰 ۱- تأکید وی بر صبغه دینی مشروطه در اصفهان و🔰 ۲- رفاقتش با مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) این دو برادر پس از اطلاع از شهادت شیخ فضل الله (ره) ماهیت اصلی مشروطه انگلیسی و عواملش تا حدی برایشان آشکار شد، اما اگر در وقت لازم، به هشدارهای آن شهید بصیر توجه می کردند، تاریخ طور دیگری رقم می خورد. 🔻در باب علاقه آقا نجفی به مرجع شهید [۱]🔰 مرحوم آقا نجفی به مرجع شهید، پیغام داده بود: من برای جان شما بیمناکم و در آیات و روایات که مطالعه نموده ام و دقت کرده ام، احتمال می دهم، مصداق آن کسی که شهید می شود، شما باشید و شیخ گفته بود: "من هم اینهایی که شما فرموده اید، مطالعه کرده و دیده ام و امیدوارم که مصداق آن، من باشم". نامه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری به آقا نجفی در صدر مشروطه راجع به لزوم پی ریزی نظام جدید، بر اساس "اجرای احکام اسلام"، گذشته از اهتمام آن دو به ایجاد حکومت اسلامی، گویای وحدت فکری و صمیمیت ویژه ایشان است. گفته می شود که پس از فتح و اشغال تهران به دست مشروطه خواهان تندرو نیز، آقا نجفی کوشید برای جلوگیری از سوء قصد به جان شیخ فضل الله، به تهران بیاید، که به انجام این کار توفیق نیافت![شاید مانع تراشی برخی اطرافیان]. با این سوابق، پیداست مرحوم آقا نجفی از شنیدن خبر شهادت شیخ، بسیار اندوهگین گردد و به تلخی بگرید. آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی فرمودند: مرحوم پدرم، آیت الله آخوند ملا محمد جواد صافی [از اصحاب مرجع شهید نوری] اواخر حیات شیخ شهید، در تهران اقامت داشت و با ایشان مربوط بود. پس از قتل شیخ، وی تهران را ترک کرد.مرحوم پدرم نزد مرحوم آقا نجفی درس خوانده بود و از وی اجازه اجتهاد داشت. می فرمود: در اصفهان، روی سوابقی که بین من و آقا نجفی وجود داشت، به محضر ایشان رسیدم. در بستر بیماری قرار داشت و حال مزاجیش مساعد نبود.آقا نجفی در همان بستر بیماری اصرار داشت که من از حالات شیخ فضل الله در روز های آخر عمر برایش نقل کنم و من نیز از روزهای آخر حیات شیخ، و مصائب آن ایام و مقاومت اعجاب انگیز وی برای ایشان می گفتم و او گوش داده و به تلخی می گریست. 🔸[۱] برگرفته از: کتاب تنهای شکیبا، مورخ فقید، علی ابوالحسنی منذر @ShahidRabe