📚ادامه: 🔽🔽🔽 زندگی فرمانده سپاه تفرش و آشتیان از ان موقع که مسئول ستاد لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) شد، مسیر تازه ای پیدا کرد. مسئولیت دشوار پشتیبانی از لشکری که چندین استان زیر مجموعه اش بود، تلاش بی وقفه می خواست. خیلی خوب از پس این کار بر آمد. مدیر جهادی به تمام معنا بود. پی کار که می افتاد، نه شب و روز داشت، نه خواب. انگار خستگی نمی فهمید. جلسه های پشت سر هم، هیچ وقت از پا نیانداختش. شهر به شهر می گشت، جلسه می گذاشت، سخنرانی می کرد، عیادت مجروحان می رفت، و به خانواده شهدا سر می زد. عملیات هم که می شد، می دیدی کنار رزمنده ها آمده توی خط. نمی توانست یک جا آرام بگیرد. آقا مهدی زین الدین معلم اخلاقش بود و پدر شب زنده دارش. این ها را خودش می گفت. وقتی زین الدین شهید شد فقط جسم اسماعیل ماند. خنده از روی لب هایش رفت و بی قراری را می شد از توی چشم های بی خوابش دید؛ ولی قرص و محکم راهش را ادامه داد. هر اندازه برای مهدی زین الدین مایه گذاشته بود. 🔹🔹🔹 🔸ستاد شهید اسماعیل صادقی 📱shahidsadeghi