شهید مدافع حرم سعیدانصاری درآخرین جشن تولدش۴دیماه۹۴ به دخترمون زینب میگه: برو چادر مشکی که از عراق برات سوغاتی آوردم رو سرت کن و به پسرمون حسین هم میگه :پیراهن سفیدی که از عراق برات سوغاتی آوردم رو بپوش تا عکس بگیریم ، زینب میگه : برای چی تو خونه با چادر مشکی عکس بگیریم ، آقا سعید میگه: برای اینکه من برم سوریه ، دلم براتون تنگ میشه میخوام عکسهاتون رو با خودم ببرم ، فرزندانمون زینب وحسین رو، درآغوش گرفته و درحالیکه بمن لبخند میزنند به دوربین نگاه میکنندزینبم بوسه بر گونه پدرش میزنه وحسینم سرش روبصورت پدر چسبونده وبه شونه های پدرتکیه کرده 🌷 آقاسعید بعدش رو به زینب میگه : چادرت رو به مامانت بده ، تا با مامانت هم عکس بگیریم ، به زینب میگه : از ما یک عکس قشنگ بگیر ،حسین میگه : پس من چی ؟ آقا سعید با خنده میگه : پسرم تو هم از ما یک عکس قشنگ و بیاد موندنی بگیر ، شهادت ۱۹روزبعد۲۳دیماه۹۴درسوریه حلب خانطومان🌷واقعا راست می‌گفت : آخرین عکسهای بیاد موندنی شد. https://eitaa.com/shahidsaeedansari