جانم برایت بگوید... که زمین بوی تعفن تبعیض گرفته آنقدر که این سوی قابش کودکی پوست به استخوان به دنبال لقمه ای نان زباله ها را گز میکند و آن سوی قاب پیرمردی از شمارش آنچه در حسابهای مالی اش میگذرد عاجز مانده