محمد مرتب برای ما نامه می نوشت و در نامه ها بسیار به حجاب و نماز و ... سفارش می کرد اما یک بار در نامه ای از ما تقاضایی کرد و نوشته بود ک اگر دختر خوب و مناسبی برای من پیدا کردید من مشکلی برای ازدواج ندارم به شرطی که مانع جبهه رفتن من نشود . خانواده شروع به پیدا کردن و یافتن دختری مناسب برای محمد شدند. زمانی که به مرخصی آمد به او گفتم اگر ازدواج کنی باید کمتر به جبهه بروی، اما او گفت : تا زمانی که رهبر بگوید من در جبهه خواهم ماند. از او پرسیدم چی شده که به فکر ازدواج افتادی ؟ بدون معطلی گفت : صحبت های حاج آقای گردان درباره روایت مربوط به ازدواج مرا تحت تاثیر قرار داد . نمونه ای از این روایات این بود که ثواب نماز انسان متأهل هفتاد برابر انسان مجرد است و همچنین برای رسیدن و نزدیک شدن به کمال انسان متأهل زودتر این مسیر را طی میکند و من صادقانه از خدا خواستم که اگر قسمت و صلاح است من نیز از این ثواب بهره ببرم . در آخرین نامه به او نوشتم جبهه رفتن تو کافی است برگرد تا برادرت علی برود . و محمد گفت تا محمد به علی تبدیل شود خیلی طول میکشد. انقلاب ما برای پیشرفت به انسانهای عالم و با تقوا بسیار احتیاج دارد . علی بماند و تحصیلاتش را کامل کند . خانواده همچنان برای پیدا کردن همسر مناسب محمد تلاش میکرد که محمد در آخرین سفرش گفت دیگر دنبال همسر برایم نباشید و چند روز بعد خبر شهادتش را اعلام کردند.... 🌷شهید ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯