ببخشین دیر شد🍃 خواب این دختر شهید را دیدم خوابی یادم اومد که سالها پیش دیدم و امشب می خواستم براتون بگم شبی بود یکی دلم را خیلی رنجوند و دلم شکست و هرچی حرف زدم متوجه نشد یعنی نمی خواست متوجه بشه تا با گریه اون شب خوابیدم و اون شب خواب دیدم که مولا علی ع روی اسب سوار هستن و حضرت ابوالفضل ع زین اسب اقا را گرفته بودند و مولا علی از راه دور به ایران وارد شده بود و در یه صحرایی بود که اونجا دیدمش و همینکه رسید به اون صحرا منم رسیدم به حضرت علی و دیدم که اقا سوار بر اسب هستن یه هیبتی داشت که الانم یادم می اد انگار همین دیشب خوابش را دیدم حضزت علی ع که هم چین داشت می اومد ایران و منو دیدن اقا ایستادن و من دیدم حضرت ابوالفضل اسب نداشتن و پیاده در خدمت مولا بودن و حاضر و اماده زین اسب مولا را گرفته بودن من تا رسیدم به مولا امیر المومنین به من فرمودند برو بهشون بگو چنان زمینت می زنم که دیگه نتونی بلند شی و................................................. تمام بدنم یخ زده بود و منظورش با اون کسی بود که دلم را شکونده بود و هرچی بهش میگفتم متوجه نمی شد و فردایی این خواب را بهش گفتم خیلی بهم ریخت و ناراحت شد و ازم حلالیت خواست باور کنید این خواب کلا یادم رفته بود نمی دونم چطور شد امشب یهویی یادم اومد و دقیق اون حالت دیدن مولا علی را به یاد دارم خواستم به شما بگم کسانی هستن که در هرجای دنیا امامشون را صدابزنن مولا به دادشون می رسند پس اینطور فکر نکنید که بله همه چی تموم شد اون شب من دلم شکست ولی یادم نمی اد برم در خونه مولا علی ع و کمک بخوام ولی نمی دونم چطوری دلم شکسته بود که اقا تشریف اورده بودن ر باز مولا همون مولا هست و ادم همون ادم 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀❤️❀⊱━━╯