🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زنان عنکبوتے 🕷 قسمت53 و دوباره قهقهه زده بود. اما به حرص، بینی چین داده بود و زیرلب گفته بود: - پسته، خیلی هم پسته ... بعد از دو بار ازدواج و طلاق، سر پیری به دختر کنارش بود و توی آمریکا بین همه جولون میده ! فتانه هم همین طور بود؛ از پاکزادها حساب می بردند چون حساب ها را از طرف دولت آمریکا پر می کرد. جرئت نداشت مقابل فتانه این حرف را درباره پاکزاد بزرگ بزند. خودش که مرد اما پسر و دخترش هستند، همان سال ها هم بود که دخترش با همجنس خودش ازدواج کرده بود. بروبیای خراب پدرش را حتما دیده بود، کثافت کاری ها، خیانت هایی که به همسرانش کرده بودند..  همه بیژنها همینند. از پاکزاد شروع میشد شاید نقطه سیاه همة بی شرفی ها، دارایی و شهرت باشد. برای پاکزادی که حتی با جرج بوش هم رابطه داشته و خط و طرح می گرفت، دیگر هر کاری راحت بود. زن اولش را انداخت کنار، زن دومش را... هربار که میدید پاکزاد با معشوقه اش همه جا جولان میدهد، حس میکرد . دارد یک تیپ زندگی را یاد می دهد، مرضی بود که به جان همه انداخته بود. وقتی هم که سوال می کردند که با همین معشوقه ات ازدواج میکنی؟ میگفت که باید اول دخترو پسرم ازدواج کنند. حالا هم پسرش دارد کمپانی مدلینگ پدرش را اداره می کند. تمام اندیشه اش خراب کردن دختر ایرانی است. گروه فروغ و فتانه یک پای بزرگ پخش کارهای کمپانی پاکزادها بودند. و سینا با خودش فکر میکرد؛ پول و راحت طلبی، وجدان را می شوید و می برد، دیگر وطن که اصلا مهم نیست. انسانیت هم فراموش می شود. - ارتباط تو با پاکزاد؟ - من... یعنی ما همه ... من آقا به خدا - قسم نخور! - باشه باشه... بیژن، یعنی بیژنی که من دوستش داشتم رابط سیستم بین گروه ما و پاکزاد بود. برنامه های آینده ای را که باید روی زن ها در ایران انجام می دادیم را دریافت می کرد. اما من فقط تا آخرین مهمانی رابط آسیایی، آمریکایی رییس جمهور آمریکا باهاش بودم و بعد سیستم گفت باید رابطه ام با بیژن را کات کنم. باید دوباره با عکاس دیگری زوج کاری می شدم! باید برای پشتیبانی دستورات به تهران برمیگشتیم. دستانش را بالا آورد. به شدت می لرزید - از همان وقت ها این طور شدم. قرص هام بیشتر شد و یکی دو دوز بالاتر.. فتانه دعوام می کرد. فحشم می داد که چرا این دلبستگی مزخرف رو دارم. ـ‌ زاده🚩  @shahidtoraji213