يَرِدُونَهُ‌ وُرُودَ الْاَنْعَامِ‌» (مردم همه وارد مى‌شوند بر آن خانه مثل وارد شدن چهارپايان.) «ورود» در اصطلاح وارد شدن به راه شطى يا جايى بوده كه آب عبور مى‌كرد، و براى آب دادن شتران و ساير حيوانات از يك جايى مخصوص كه سراشيب مى‌شد مى‌رفتند؛ اين وارد شدن بر شط را «ورود» مى‌گفتند؛ و برگشتن از آن را «صدور»، و آن محلّ‌ را به اعتبار اين كه جاى ورود است «مورد» مى‌گفتند و به محلّ‌ برگشتن «مصدر» مى‌گفتند؛ چون محلّ‌ خروج بود. حضرت على عليه السلام در اينجا تشبيه كرده‌اند، همان طور كه چهارپايان وقتى كه عطش مفرط داشته باشند با شور و ولع به شط وارد مى‌شوند و بر يكديگر سبقت مى‌گيرند، بندگان خدا هم در اثر عشق مفرط به خدا و علاقۀ به او وقتى كه نزديك مى‌شوند به طرف خانۀ خدا يكى بر ديگرى سبقت مى‌گيرند و همه با شوق و ولع به طرف خانۀ خدا اقبال مى‌كنند، و ديگر مسألۀ اين كه يكى جلو برود و ديگرى عقب باشد مطرح نيست، هر كس به فكر خودش است، به طور كلّى امتياز در كار نيست، لذا مى‌بينيم در حج جورى قرار داده شده است كه تمام امتيازات ملغى است، حتى از نظر لباس و پوشش همه بايد يكنواخت باشند و لباس احرام بپوشند و لباسهايى كه مال اقوام و ملل مختلف است و بعضى از آنها وسيلۀ امتياز است رها مى‌شود و همه با يك شكل و قيافه وارد مى‌شوند. «وَ يَأْلَهُونَ‌ اِلَيْهِ‌ وُلُوهَ‌ الْحَمَامِ‌» (و با اشتياق كامل به طرف آن مى‌شتابند مانند توجّه و پرش كبوتران.) «يألهون اليه» با كمال شوق به طرف خانۀ خدا هجوم مى‌آورند. «ولوه الحمام» مثل اشتياقى كه كبوتران دارند هنگامى كه به محلّ‌ سكونتشان اقبال مى‌كنند. بعضى آن را به معنى «لاذ» يعنى پناه بردن گرفته‌اند. به طور كلّى مقصود اين است كه مردم با اشتياق كامل به طرف خانۀ خدا اقبال مى‌كنند در حالى كه امتيازات ملغى است