شهرنامه (تحلیل شاهنامه، مثنوی)
🛠پنجم اسفندماه را به عنوان بزرگداشت خواجه نصیرالدین توسی «روز مهندس» نام نهاده اند. بنده هم به رسم م
⭕️حالا که بحث خواجه شد، چندکلمه قلمبه سلمبه شهرنامه ای هم در وصف خواجه نصیر بنویسیم: 🔹تا زمان مأمون عباسی، قدرت سیاسی و دینی هر دو در نظام خلافت و شخص خلیفه متمرکز بود. ضعف نظام خلافت پس از مأمون، فضا را برای ایرانیها باز کرد که با تشکیل حکومتهای محلی و پدیدآوردن نظام سلطان-خلیفه، بخشی از قدرت سیاسی را بازستانند و پس از قرن ها، حیات سیاسی نیمه مستقل را تجربه کنند. حکومتهای سامانیان و آل بویه، اوج این دوران از حیات سیاسی و اجتماعی ایرانیان بودند. زبان فارسی و فرهنگ و تاریخ ایران در همین دوران احیا شد، شعر فارسی با رودکی و فردوسی و دیگران دوران باشکوهی را آغاز کرد و دانش با ابن سینا و ابوریحان بیرونی در مسیر رشد و شکوفایی قرار گرفت. 🔸افسوس که این دوران دیری نپایید و جای خود را به دوران انحطاط و ترکتازی غزنویان و سلاجقه و خوارزمشاهیان داد و حمله مغول، سنگی بود بر گور تمدن نوپای ایرانیان مسلمان. هجوم سهمگین مغولان گرچه خاکستر تمدن ایرانی-اسلامی را بر باد داد، اما با حذف کلی نظام خلافت فرصتی بزرگ را نیز برای احیای آن پدید آورد. خلأ سیاسی پدیدآمده فرصتی بود برای ایرانیان تا دوباره همچون ققنوس از خاکستر هجوم مغول زاییده شوند. 🔹بزرگمردی که این فرصت تاریخی را در سخت ترین و جانکاه ترین شرایط دید و آن نسیه را برای آینده ایران نقد کرد، بی گمان، خواجه نصیرالدین توسی بود. وی با جای گرفتن در مقام وزارت مغولان هم بسیاری از گنجینه های گذشته را حفظ کرد و هم در خلأ نظام خلافت، ایران و تشیع را بیش از پیش به قدرت سیاسی نزدیک کرد. آرزویی که با فراست و نبوغ خاندان صفویه (که فعالیتهای خود را از میانه دوران مغولی آغاز کردند) پس از چند قرن، سرانجام محقق شد و «ایران یکپارچه» به عنوان یک کشور واحد سیاسی مستقل، برای اولین بار پس از فروپاشی ساسانیان، این بار با رنگ «تشیع» تشکیل شد. @shahr_naame