یادمه طبقه سوم می نشستیم و آبگرمکنمون طبقه همکف بود. داداش سعید میخواست بره حموم و به من گفت برو ببین درجه آبگرمکن رو چنده؟
منم رفتم پایین و نگاه کردم دیدم رو درجه ۳۰ هست. از پایین بلند گفتم سعیییید! رو سی هست.
دیدم یهو بدو بدو اومد پایین و رفت دم در حیاط. بعد برگشت تو خونه به من گفت پس کو؟ گفتم کی؟ گفت مگه نگفتی طوسی هست؟!
زدم زیر خنده و گفتم آبگرمکن رو ۳۰ هست.
نگو داداش سعید چون یه دوست داشت به اسم آقای حسین طوسی که گهگداری میومد دم خونه، فکر کرده بود من اسم دوستش رو گفتم که اومده دم در 😂
این شد که نمیخواست خودش از پله ها بیاد پایین ولی با یه برداشت اشتباه، مثل جت اومد و من خیلی خوشحال شدم که تونستم بکشونمش پایین. 😂
راوی؛
#خواهر
#خاطرات_سعید
______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi