حاج ملک کندی ( خدا بیامرز ) خیلی سعید را دوست داشت، میگفت من اصلاً یه آدمی مثل سعید ندیدم، می گفت ؛ این سعید چی بود ؟! چه آتیشی بود ؟!
بعد از شهادت سعید یه وقتایی بهش میگفتم: حاجی! فلانی یه خورده مثل سعید می مونه ، میگفت هیشکی مثل سعید نیست.
خودش هم پدر شهید بود ، هم فرزند شهید ؛ پدر و مادرش را در جنگ جهانی دوم از دست داده بود.
میگفت : « این چیزی که سعید می گه، شاید با عصبانیت هم بگه ، ولی درست می گه ، با اخلاص و صداقت می گه. سعید، خودشه ، ادا در نمی یاره... فلانی می یاد خیلی هم ادای احترام میکنه، ولی راست نمی گه .»
حاج خانم خدا بیامرز هم سعید را خیلی دوست داشت و به واسطه ی هیئت که سالها در منزلشان برگزار می شد و رفت و آمد برای سیاهی زدن و نشستن سر سفره شان ، سعید را مثل پسرشان می دانستند.
راوی : آقای اکبر
#طیبی
( ایستاده از راست ؛ حاج آقا ملک کندی )
#خاطرات_سعید
_________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi