گاهی انسان از موضوعی یا مطلبی استقبال میکند مثلا از کتابی یا رشتهای از مطالب میل پیدا میکند و خوشش میآید و آنرا دنبال میکند یعنی مطلبی با مزاج انسان سازگار مینمایاند و انسان بدان شوق دارد و در زمانی دیگر به همان مطلب تمایل نشان نمیدهد و بدان روی نمیآورد. یعنی ممکن است انسان در دو زمان از یک موضوع واحد دو گرایش نشان دهد موضوع واحد است اما گرایش انسان نسبت بدان یکسان نیست و این بدین علت است که گرایش و استقبال انسان از موضوعات پیرامونش ناشی از احوال و اوضاع مزاجی اوست.
گاهی از چیزی خوشش میآید و بدان رغبت نشان میدهد و گاهی از همان موضوع پرهیز میکند یا اینکه خوشش میآید اما بدان رغبت نمیکند. انسان همان انسان است و موضوع همان موضوع لاجرم مسئلهای جدید پیش میآید. بین این دو امری است در حال تغییر مدام که منشاء تغییر گرایش انسان و باعث ایجاد گرایشات متضاد و متخالف میشود و آن عامل مزاج آدم است که مزاج، نفس را تحت تاثیر قرار میدهد.
مزاج چیزی است که از احوال اخلاط اربعه و امتزاج آنان حاصل میشود و این محصول ناشی از تغذیه، خواب و فعالیتهای روزمره و غیره است و مزاج دیگر چیزی است که از افکار و گفتار و اعمال آدمی ناشی میشود. مزاج دو گونه است یکی مزاج جسم است که ناشی از اخلاطه اربعه سودا، صفرا، بلغم و خون است دیگری مزاج نفس که ناشی از نیات و افکار و اعمال انسان است.
مزاج اخلاطی در مزاج نفس دخیل و موثر است بنابراین آنچه که مزاج اخلاطی را فراهم میسازد نیز در عوامل ایجاد مزاج نفسانی تاثیر دارد از اینرو غذا در مزاج نفس انسانی تاثیر دارد یعنی غذا یا فعالیتهای روزمره در فکر و رفتار و گفتار انسان دخیل است و آنها را تحت الشعاع قرار میدهد.