اینکه شرّ اقتضای عالم ماده است و نسبتش با خدا یکی از سئوالات مرسوم و مهم در باب خداشناسی و جهان شناسی و خلقت این است که چرا در عالم شرّ وجود دارد و اگر عالم خدا دارد چرا جلوی شرورات را نمی گیرد و دیگر اینکه منشاء شرّ چیست؟ این مسئله بسیار مهم را با مثالی بسیار ساده واضح و روشن می کنیم. انسان زنده کسی است که روح دارد و روح هم موجودی مجرد از ماده است همین انسان فضولاتی دارد مانند مدفوع و ادرار و باد . انسان تا زنده نباشد یعنی جسم انسان تا دارای روح نباشد فضولاتی هم نخواهد داشت زیرا جسم مرده هیچ کدام از فضولاتی فوق را ندارد بنابراین به نوعی وجود فضولات جسم منوط به وجود روح است اما آیا می توان گفت روح است که مدفوع می کند؟ آیا می توان گفت فضولات جسم نسبت به جسم شرّ محسوب می شود؟ آیا می توان گفت چون جسم دارای فضولات است بنابراین باید منکر وجود روح شویم؟ آیا صحیح است بگوییم چرا روح جلوی فضولات جسم را نمی گیرد چرا روح جلوی مدفوع و ادرار را نمی گیرد؟ خب حالا اینکه گفته می شود شرّ اقتضای عالم ماده است مانند فضولات بدن است که هر جسمی که دارای روح باشد فضولات دارد و این برای جسم طبیعی است این طبیعی بودن و خصوصیت بدن بودن همان اقتضای جسم و ماده بودن است. یعنی جسم انسان با جسم طبیعت عالم ماده دراین خصوصیت مشترک است. دراین عالم مادی نیز پدیده هایی وجود دارد که در جای خودش طبیعی است اما وقتی آنرا با چیز دیگری قیاس می کنیم تقسیم به خیر و شرّ می شود یعنی مثلاً سیل برای خودش خیر و یک امر طبیعی است اما برای سفره های زیر زمینی خیر و برای محصولات کشاورزی و باغات شرّ حساب می شود. جسم انسان فضولاتی دارد اما از طرفی نمی توان دفع فضولات را به روح نسبت داد یعنی همه می دانیم که روح تولید فضولات جسمانی نمی کند اما از طرفی نیز بدون وجود روح جسم فضولات تولید نمی کند. دنیا نیز بدون وجود خداوند عالم فضولات و شرورات تولید نمی کند از طرفی نیز شرورات را نمی توان به خدا نسبت داد اینکه چرا خدا جلوی شرّ را نمی گیرد جوابش همان است که فعل هر پدیده ای طبیعی و مختص آن پدیده است مثل اینکه بگوییم چرا خدا جلوی بریدن چاقو و سوراخ کردن سیخ را نمی گیرد. این حرف به همان میزان غیرمعقول است که بگوییم چرا خدا جلوی شرورات را نمی گیرد. جالب اینکه شرورات خود دلیل بر وجود خداوند است. جدا از این مطالب که به عرض رسید تیمما مشرف به ساحت مقدس کلام امیرالمومنین می شویم که فرمودند دنیا دار عمل است نه حساب و آخرت دار حساب است و نه عمل. عمل اعم ازخیر وشرّ و نیک و بد است دنیا فرصتی است که طیب، پاک بودنش را و خبیث خباثتش را به منصه ظهور می رساند و دنیا دار جدایی خیر و شر و نیک و بد نیست بلکه در آخرت و عالم ملکوت نیک و بد از یکدیگر جدا می شود زیرا همانطور که در دنیا نمی توان نیک و بد و نیکان و بدان را تفکیک کرد برعکس در عالم آخرت نمی توان این دو را در کنار هم قرار داد. اینجا دار تحمل و همسایگی است و در آخرت دار جدایی و تفکیک."الارواح جنودُ مجنده". در دنیا نیکان و بدان با هم در یک جامعه حتی یک خانواده زندگی می کنند اما در آخرت نیکان فقط با نیکان و بدان فقط با بدان محشورند.