💢 آخرین دیدار فاطمه با اشک‌های ریزان، پدر را می‌خواند و می‌گفت: پدرجان! جان فاطمه به قربانت، پدر! سر و جانم به فدایت، آیا با من سخن نمی‌گویی؟ پدرجان! من به تو می‌نگرم و می‌بینم که در آستانه فراق و پروازی و سپاهیان مرگ را می‌بینم که بر گردت حلقه زده‌اند. پیامبر (ص) فرمود: آری دخت فرزانه‌ام! لحظه جدایی است. سلام من بر تو باد. در «کشف‌الغمه» در این مورد آورده است که سپس پیامبر (ص) فرمود: دخت گران‌مایه‌ام! تو پس از من مورد ستم قرار خواهی گرفت و ستمکاران تو را تضعیف خواهند نمود. هر کسی تو را بیازارد مرا آزرده است و هر کس به تو ستم روا دارد، به من ستم روا داشته است. هر کس به راه و رسم تو بپیوندد، به من و راه و رسم من پیوسته است و هر کس از راه و رسم تو جدا شود، از راه و رسم من جدا شده است و هر کس با تو انصاف ورزد، با من انصاف ورزیده است. چراکه تو از من هستی و من از تو، تو پاره تن من و از روح من هستی. آن‌گاه فرمود: در بارگاه خدا از بیدادگران امت در مورد رفتارشان با تو شکایت خواهم کرد. 🆔 @Shamimeashena