🌷شهادت به وقت مدافعان حرم🌷
رفتن علیاصغر تصمیم امروز و دیروز نبود؛ او برای پرکشیدن دلایلی محکم داشت و دلی قرص.
مادر که تاب دوری پسرش را نداشت به او گفته بود: نرو، بمان، تو زن و زندگی داری.
اما علیاصغر با همان لبخند همیشگی و آرامشبخش جواب داده بود: مادر اگر من نروم، خواهرم نمیتواند راحت در خانه و در امنیت زندگی کند.
بعد لبخند زده و سرش را پایین انداخته و گفته بود «راهم را انتخاب کردهام.» او هم دلتنگ زن و زندگی و مادر میشد اما مدافع حرم حضرت زینب بودن را با هیچچیز دنیا عوض نمیکرد.
#مجله_آشنا
#به_یاد_شهدا
🆔 @Shamimeashena