📌 النگوها گوشی‌ام را توی کیفم می‌اندازم و از پنجره به بیرون خیره می‌شوم. متن تحقیق را توی ذهنم مرور می‌کنم. از کلاس‌های بعدازظهر خوشم نمی‌آید. انگار توی این ساعت، گرد خواب پخش کرده‌اند. توی صندلی جابه‌جا مي‌شوم که اتوبوس می‌ایستد. ایستگاه، خلوت است. صدایی به گوشم می‌رسد: پسرم. تا کمیته امداد امام هم میری؟ ادامه در زیر 👇 👉🏻 http://shamiim.ir/a/29219