#حضرت_خدیجه
#روضه
✍️ شاعر: مرضیه عاطفی
شد أنیس المصطفی میگفت از دینش سخن
عشق هم دارد برای خود هزاران فوت و فن
کیست همکفو محمد(ص)؟ گفت جبرییلِ امین
هست أم المؤمنین! درّ رکابِ پنج تن
عاشقانه پای اسلام و پیمبر(ص) ایستاد
مرد و مردانه ولی در قالب یک شیرزن
مادرِ زهرا(س) شدن تنها به او میآید و
بُرد کرده هر که دارد بر خدیجه (س) حُسنظن
شک ندارم مریم و هاجر گرفتند از ازل
حاجت از مادربزرگِ حضرتِ اربابِ من
ثروتش را خرج دین کرد و به جایش از نبی(ص)
وقت رفتن خواست تنها یک عبا جای کفن
کاش میدانست؛ در کرب و بلا با تشنگی
میدهد جان زینت دوش نبی(ص) دور از وطن
دورهاش کردند در گودال با بغض علی(ع)
تیرها و نیزهها و عدهای شمشیرزن
خوب شد رفت و ندید آن ساعتی را که حسین(ع)
شد رها بر خاک...بی سر، غرق خون، بی پیرهن
پیکر صدپاره نعلِ تازه میخواهد چکار؟!
ای بمیرم من! نمیمانَد که چیزی از بدن!
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌐
shamiim.ir
🆔
@Shamimeashena