❤️ سرنخ‌های عاشقانه 💛 خیلی دلم می‌خواست صبح‌ها بیدار بشود و با هم صبحانه بخوریم، اما همیشه خواب بود. یک روز نان تازه خریدم و میز را چیدم. بیدارش کردم تا با هم صبحانه بخوریم. بعد از چند روز که این کار را انجام دادم، یک صبح پاییزی با خوشحالی من‌ را برای صبحانه بیدار کرد که هنوز خاطره‌اش برایم تازه است! ✍️ زهرا حاجی‌زاده 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃