فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جهان‌بینی توحیدی و رویارویی با دردها 🔹معنای درد و جلوگیری از تولید رنج 🔹علیرضا افتخاری و دختر معلولش گل من چندین، منشین غمگین، شام مِحنت به سَر آمد! سر و دست‌افشان، غم دل بنشان، غمخوارت از سفر آمد ز چه بنشستی، بگشا دستی، آذین کن صِحن و سرا را! که پس از غم‌ها، به رخ شب‌ها، آب و رنگ سَحر آمد شب مهتابی، ز چه بی‌تابی، روشَن کن شَمع صبوری منشین غمگین که مه دیرین، تابان و جلوه‌گر آمد گل من چندین، مَنشین غمگین، شام محنت به سر آمد! سر و دَست‌افشان، غم دل بنشان، غمخوارت از سفر آمد گل من چندین، منشین غَمگین، شام محنت به سر آمد تو که آگاهی، که چه شَب‌هایی با یاد او بنشَستیم! شب بارانی، غم پنهانی، رفت و نور بصَر آمد پس از آن دوری، غم مهجوری، شور و شادی بر پا کن! ز غم پنهان، نشوی گریان، چون او خندان ز در آمد گل من چندین، منشین غمگین ، شام محنت به سَر آمد سر و دست افشان، غم دل بنشان، غمخوارت از سفر آمد گل من چندین منشین غَمگین، شام محنت به سر آمد!! شب مهجوری، ز ره دوری، آوای رهگذر آمد که سحر سر زد، غم دل پَر زد ، شادی از بام و در آمد شب جانکاهی، شرر آهی ، زد ابر غم به کِناری! به سرافرازی، به دل افروزی ، خورشید ما به در آمد 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 shamiim.ir 🆔 @Shamimeashena