در سوگ سردار سپهبد شهید *حاج‌قاسم سلیمانی* ساعت یک و بیست ، آسمان را کشتند خورشید - امام کهکشان - را کشتند پیچید صدا ، عقربه‌ها لرزیدند تاریخ به هم ریخت ، زمان را کشتند در ماذنه‌ها طنین تکبیر شکست انگار در آن لحظه اذان را کشتند بر سفره یتیمان شهیدان دیدند ای‌وای دوباره بوی نان را کشتند کرمان نه ، جهان نشست در سوگ بزرگ آقای کریمان جهان را کشتند از سیصد و سیزده نفر یک تن رفت سرلشکر صاحب‌الزمان را کشتند ای اهل حرم ! میر و علمدار افتاد آب‌آور نه ، آبِ روان را کشتند اما حرم این‌بار نگشته‌ست اسیر هرچند امیر کاروان را کشتند ساعت یک و بیست ، هاتفی داد ندا ؛ سردار دلیرِ مهربان را کشتند شاعر ؛ *ابراهیم سنائی* ┏⊰✾🌸✾⊱━━━─━━┓ @shamimeefaf @habibatolhosein ┗━━─━━━⊰✾🌸✾⊱┛