واْ اتَّقُواْ اللّهَ» نهایت و آخر تقوا و بالاترین مرحلۀ تقوا را داشته باشید! «حَقَّ تُقاتِهِ». ما در قرآن «إِتَّقُوا الله»زیاد داریم، ولی «حَقَّ تُقاتِهِ» همه جا نداریم، تنها در همین آیه آمده است. تمثال زندگی و گذران عمر زندگی مثل جاده است، شما وقتی تهران و یا شمال و یا مشهد می روید، مسیر راه گاهی صاف است مثل اتوبان قم – تهران؛ گاهی سربالا است مثل جادۀ چالوس؛ گاهی سرپایین است مثل جادههایی که در درهّ هایی رو به پایین وجود دارد. جاده گاهی دارای دست اندازهای بزرگی است که سرعت را بایستی در آن کم کنید، تا بتوانید درست از آن عبور کنید. گاهی سرعت گیرها را شهرداری درست کرده تا ماشینها آهسته بروند، به خاطر مدرسه، کارخانه و افراد زیادی که در این مسیرها رفت و آمد دارند. گاهی هم دستاندازها غیر طبیعی است، به خاطر خرابی جاده ها دست انداز درست شده است. به وجوه چهارگانه مثال توجه کنید تا مطلبی را که ارائه می کنم درست متوجه شوید. ما در این دنیا گویا در جاده ای در حال حرکت هستیم.روزی به دنیا آمده ایم و روزی هم از آن خواهیم رفت. بنابراین صحنۀ دنیا محل عبور و مرور است. حال یکی، این جاده را پنجاه سال می رود و دیگری چهل سال و کسی نیز هشتاد سال. یکی اول جاده است، یکی وسط جاده و دیگری نیز آخر جاده قرار دارد و فرق نمیکند همه مسافرند. در حالی که همه سوار بر ماشین دنیا هستیم و از جادۀ زندگی می رویم؛ اما اینکه سراشیبی آن کجا و سرپایینی آن کجاست، آیا جاده مستقیم و دارای آسفالت و اتوبان است یا نه، و اینکه دستاندازهایش در کجا واقع شده است؟ اینها را بایستی بدانیم و چگونگی رانندگی در وضعیت های مختلف آن را نیز باید به درستی درک کنیم. اما در این چهار حالتی که گفته شد چه باید کرد؟! 1. وضع عادی زندگی؛ اگر کسی سالم بود و مریضی ندیده بود، پول، خانه و سلامتی داشت؛ البته این سلامتی بیشتر در نوجوانی و جوانی است. لذا این بخش از جاده قسمت صاف و وضع نرمال زندگی را شکل می دهد. عزیزان! از شما سؤال میکنم: در جادۀ صاف مثل اتوبان چه خطری آدمی را تهدید می کند؟ غالباً خواهید گفت که در اتوبان بیشترین خطر از ناحیۀ خوابی است که بر آدمی غلبه می کند. همین طور در عافیت و سلامتی نیز آدمی را زود خواب می گیرد لذا در حدیث شریف است که «النَّاسُ نِیَامٌ»[11]؛ مردم خوابند. لذا پیام های دینی بیشتر حاوی این نکته است که جوان! سُکر جوانی تو را نگیرد، ثروتمند! سکر و مستی مال تو را نگیرد. بنابراین خطر خواب، آدمی را در جادۀ صاف تهدید می کند. گاهی این خطر خیلی بیشتر از خطرهایی است که دامن گیر آدمی در دست اندازها و مشکلات می شود. لذا در فضای آرام و عافیت و جادههای صاف زندگی لازم است کسی کنارت باشد و با تو حرف بزند تا خوابت نبرد. بدین جهت، جوانها و کسانی که دارای مال و مکنت هستند بیش از دیگران به موعظه نیاز دارند. به رفیق خوب، پدر و مادر، قرآن و مسجد بیشتر نیاز دارند، اینها همان رفیق هایی هستند که نمی گذارند خواب بر انسان غلبه کند. «زهیر بن قین»را در جادۀ صاف می خواست خوابش ببرد، زنش او را بیدار کرد. گفت: بلند شو این امام حسین علیه السلام است. کجا داری می روی؟ می خواهی به سمت حجاز بروی در حالی که حسین دارد به سمت عراق می رود؟ ما همانگونه که در زندگی جاده های صاف داریم، خیابان های سربالایی و سرپایینی و دستانداز نیز داریم. همانگونه که ما در جاده های سربالایی و سرپایینی (مشکلات زندگی)ممکن است سقوط کنیم، در عافیت ها و جاده های صاف نیز ممکن است بر اثر خواب و غفلت به نرده بزنیم و تصادف کنیم. کسی که در جادۀ صاف حرکت می کند اگر رفیق بد داشته باشد و مرتب بگوید برویم پای فلان فیلم خراب، قمار، گناه، شراب و زنا، وای به حال کسی که رفیق خراب نصیبش شود. رفیقی که از خودش بدتر باشد، آن وقت است که در روز قیامت خواهد گفت: «یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا»،[12] ای کاش فلانی رفیقم نبود. در زمان پیامبر «عقبه»آمد مسلمان شد، اما رفیقش «اُبَی»گفت:چرا مسلمان شدی، و دوباره او را به سمت کفر و شرک کشاند. پس از مدتی پیش پیغمبر آمد و اظهار کفر کرد و کافر شد.[13] بعضی ها گفته اند آیه ای که گفته شد در رابطه با او نازل شده است که ادامه اش این است: «یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»[14]، کاش یک آدم بیدار کنارم می نشست! چگونه پیغمبری را که منبّه، منذر و بیدارگر است نمی-توانی درک کنی؟ پیغمبر متذکر، بیدارگر و معلم است، و مدام به ما آگاهی می دهد. بنابراین عزیران! تقوا در جاده صاف با چه چیزی حاصل می شود؟ بیائیم قدر عافیت را بدانیم، به اینکه به نرده نزنیم «إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى * أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى»،[15] آدم ثروتمند طغیان میکند، آدم سالم دچار غفلت می شود. خطر جادۀ صاف غفلت، سُکر، مستی و خواب است. 2. سربالایی ها؛ جاده گاهی سربالایی است، انسان در سربالایی ها باید به ماشین