‍ این داستان واقعی است : دادگاه برگزار شد و کاملا موافق و همراه مابود،با اینکه دادگاه رو پیروز شده بودیم اما درد عجیبی در سینه ام حس میکردم،در دادگاه جزییات قتل صادقم بیان شد و من تازه فهمیدم که، علاوه برآن فیلمی که من بعد از شش ،هفت ماه دیدم و چون دیوانه ها شدم ،کشتن صادق جزییات دیگری هم داشت که قلبم را به شدت بدرد اورد،این که سید دانیال که در آتش زدن پسرم نقشی نداشت و به همین دلیل خود را بیگناه در قتل میدانست،اما او دانیال را با حرفهایش تحریک کرده بود تا این جنایت را مرتکب شود و بارها به او گفته بود :چته پسر؟خایه شو نداری از سرراه برداریش؟و...و ...سخنان او دانیال راتحریک کرده بود که بر دوستی چندین ساله چشم ببندد و حرمت نان و نمک را هم بشکند و رابطه عمیقش با صادق بهم بزند،سپس با همدستی ۳ جانی دیگر و البته برنامه ریزی دانیال و سید این فاجعه ببار اید،همچنین کمال و دانیال گفتند که سید به آنها گفت بهتره از اره برقی برای کشتنش استفاده کنیم که کمال مخالفت کرده و گفته بود،باتری ماشینم خراب میشود و روش مناسبی نیست کشتن و اتش زدن بهتره! یعنی آنقدر صادق مانع اهداف شوم و خار چشمشان شده بود که تا به اینحد در نابودیش انواع روشهای سلاخی و کشتار را امتحان کنند؟ چه دردی میکشد،آنکس که انسان است و سرشار از احساس! فهمیدم که قسمتی از بلایی که بسر پسرم آوردن رو فیلمبرداری نکردن و پسرم حتی از اینهایی که دیدم بیشتر و بیشتر زجر کشیده،وکیل در جایی اشاره کرد و خطاب به قاتلین گفت،اخه بیرحما شما که اونو کاملا مسموم و بیهوش کردین،سپس اونو با ضربات ساطور از کمر و پشت کاملا مجروح و زخمی کردین،به این هم اکتفا نکردین در بیابان و دور از شهر رهایش کردین،سپس هر سه با سنگ بسیار بزرگ(تخمین وزن=سی کیلو)نه یک بار بلکه چند بار برسرش کوبیدین،خب اونجا که برسرش زدین و خون فواره کرد،اگه ولش میکردین دو،سه ساعت بعدش جان میداد،چرا دست از سرش برنداشتین؟چرا اتشش زدین صادق که دیگه رمقی نداشت؟ندیدین وقتی آتشش زدین چون مرغ پرکنده(اصطلاحی در فقه اسلامیست که کسی را سر میبرند این حرکت غیرارادی از خود نشان میدهد و مسافتی را بدون سر میدود) صادق بلند شد و سه بارحرکت کرد؟وجدانتون برحم نیومد؟ یا شما وجدان ندارین! بیشتر قسمتهای فیلم مخصوصا آتیش زدن ،تصاویر دانیال و کماله،از زدن سنگ سی کیلویی هم برسرش فیلم نگرفته بودند..انگار سید باهوش ،تلاش داشته که زیاد در جلو دوربین نمایان نشود! وکیل سید درخواست کرد که موکلش به پزشکی قانونی فرستاده شود تا کودک بودن و رشید نشدنش محرز شود. قاضی خندید و با طعنه گفت:وارد نیست!سید از هرسه نفر دیگر رشیدتر و بالغ تر تشخیص داده شده ودرسته از بقیه سنش کمتراست اما مغز متفکر گروه ایشون بوده! انگار این جنایت، عروس هزار داماد بود!!!! شاید هم به خیال خودشان اگر سه ،چهار نفره این جنایت را انجام دهند،حتی اگر گیر بیفتند،قانون سه و چهار نفر را برای یک نفر اعدام نمیکند و بعد از مدتی که نمیتوانن بفهمند کدام یک قاتل بوده پرونده به فراموشی سپرده میشه ! اما زهی خیال باطل !قطعا تمام،این افکار را در ذهن پرورانده بودند،اما حالا که من تمام جزییات قتل پسرم رو فهمیده بودم همانجا با خود عهد بستم که دیگر هیچ اشکی برای صادق نریزم و قسم خوردم به مظلومیت پسرم که اگه شده جانم رابدهم اما حق پسرم رو بگیرم!وقتی رای دادگاه مهاباد بر قصاص هرسه متهم صادر شد،و به دیوان عدالت عالی فرستاده شد،قاتلین بازهم امیدوار بودند تا راه گریزی بیابند،به هر ترفندی دست زدند تا رای را برگردانند،حتی دست به دامان گروههای جهانی شدند،مظلوم نمایی کردند تا حقوق بشر به دادشان برسد،غافل از اینکه انها در بشریت حقوقی برای خود باقی نگذاشته بودند! کمپین ما مشغول فعالیت بود و همه در کمپین یکصدا یک خواسته مشترک داشتیم، قصاص هرسه قاتل خانواده قاتلین هم کم کم، شروع به جنب و جوش کردند،کمپین راه انداخته بودند بنام: نه به اعدام از طرفی حالشان را درک میکردم،بالاخره پدر و مادربودند و حتی اگر فرزندشان، بدترین جرمها را مرتکب شده باشند ،نمیتوانن شاهداعدام فرزندشان باشند،اما از طرفی، از خانواده همه شون بشدت ناراحت بودم! چرا که جنایتی به وسعت کل تاریخ،رخ داده بود،که در تمام دنیا مثالش دیده نشده بوداما هیچکدام از خانواده ها برای عذرخواهی و یا حتی برای مراسم خاکسپاری وهمدردی پسرم نیامدند؟!مزاحمتها،حرفها،حواشی که ایجاد کردند و شایعاتی که برای نجات فرزندانشان ،پشت سر صادقم ایجاد کردند بماند! اما، مگر ماه تا ابد پشت ابر می ماند؟ دوماه ازروز دادگاه گذشت وبالاخره حکم ازدیوانعالی کشوررسید : قصاص هرسه قاتل باطناب دار ( با تفاضل دیه) و. ادامه دارد... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh