بدون شرح!
برای خودکشی، عوامل متعدّدی ذکر شده است: جلب توجه، شکست در عشق، شکست در رقابتهای اجتماعی و اقتصادی، فقر، اعتیاد، خفقان، پوچ پنداری زندگی و هستی. ولی علت العلل، یک چیز است: بیایمانی.
ویلیام جیمز در فصل اول کتاب خود که به نام «دین و روان» ترجمه شده، درباره یک نویسنده مادّی به نام «مارک اورل» و هم درباره نیچه و شوپنهاور میگوید:
«کلمات «مارک اورل» تلخی ریشهدار غم و اندوه را نشان میدهد. نالههای آن مانند ناله خوکی است که زیر تیغ سر میدهد. وضع روحی «نیچه» و «شوپنهاور»، عبوسیها و کج خلقیها در آنها دیده میشود که آمیخته با دندان غروچههای تلخی میباشد. نالههای مرارت آمیز این دو نویسنده آلمانی آدمی را به یاد جیرجیرهای موشی میاندازد که مشغول جان دادن است. در کلمات این دو نویسنده آن معنا و مفهوم تصفیهای که مذهب به سختیها و مشقت های زندگی میدهد دیده نمیشود.» ...
کسانی که خودکشی را به حساب حسّاسیت میگذارند باید بدانند که این «حساسیت» چه نوع حساسیتی است؟ حساسیت آنها حساسیت ذوق و ادراک نیست؛ به این معنی نیست که فهم لطیفتری دارند و چیزهایی را درک میکنند که دیگران درک نمیکنند؛ حساسیت آنها به این معنی است که در مقابل زیباییهای جهان، بیاحساس و کرخ و در مقابل سختیها زودرنج و کم مقاومتاند.
منبع: عدل الهی استاد شهید مطهری رضوانالله تعالی علیه؛ ص ۷۶ و صص۱۶۳_۱۶۲.