چند سالی بود توفیق نداشتم زیارت مولی بیایم. دلم خیلی هوایی بود.
چند شب پیش، منزل مادر خانمم بودم دیدم در میزنند رفتم دم در دیدم چند سگ دم در هستند.
تعجب کردم رفتم به مادر خانمم گفتم: خیلی عجیبه، بگید چه کسی دم در است؟
چندتا سگ! فکر کنم گشنه هستند، غذا میخواهند، مادر خانمم گفت: آخی، آره گشنشون هست.
همون موقع مشغول کشیدن آبگوشت بود، استخوانها را در ظرفی ریخت و کمی نان هم گذاشت و کلی آبگوشت ریخت روش و گفت براشون ببر.
همون موقع دلم شکست گفتم هرکه میخواهی باش! فقط در خانه کریم برو، دست خالی ردت نمیکند.
یا علی بن موسی الرضا! در خانهات آمدهام، در میزنم، کریم یعنی کسی که بیطلب و استحقاق میبخشد.
یا کریم بن کریم.