یکی از رفقای طلبهام مدتها بود در اینکه ملبس شود مردد بود، سن او و سطح درسی او هم مناسب بود ولی ملبس نمیشد.
این تابستان بالاخره ملبس شد، از او پرسیدم چه شد بالاخره ملبس شدی؟
گفت: بنده خدایی را دیدم که نه ظاهر درستی داشت و نه کارهای درستی! هم در ظاهرش هم کارهایش حرام قطعی انجام میداد، خجالت که نمیکشید هیچ! تظاهر به فسق هم میکرد. تلنگری خوردم و گفتم اینها لباس اینطوری میپوشند و از کارهای حرامشان با افتخار میگویند و تعارف هم ندارند، خجالت هم نمیکشند حالا من چرا خجالت بکشم من که میخواهم لباس تبلیغ دین را بپوشم.
https://eitaa.com/sharhe_hal