. ▪️در شهادت حضرت محمدبن‌علی الجواد سلام‌الله‌علیه از تاب رفت و داشت به لب ذکر آب آب از تشنگی او جگر آب شد کباب می‌ریخت آتش از لب او از شرار زهر از شرم تشنه‌کامی او دجله می‌شد آب بود ازقضا شبیه رضا روی خاک سرد بلکه رها کند جگرش را از التهاب فخرالائمه بود و چنین بی‌کس و غریب جان بهشت بود و چنین بود در عذاب دنیا به دست پستِ حسودی زبون گرفت از جسم ناتوان گل فاطمه گلاب بر داغ سینه و غم و اندوه و حاجتش شد رقص و شادی و طرب و هلهله جواب خون می‌چکید در غمش از چشم آسمان از غربتش نشست به خون دیدۀ تراب بر صفحه‌های عمر کمش گریه کرد درد بعدش نوشت در غم او اشک، صد کتاب ای کاش ما کبوتر بام تو می‌شدیم بالای جسم پاک تو در زیر آفتاب ✍️ @SharheAtasheDel