مطالعه تاريخ اديان و مذاهب نشان مى دهد كه منحرفان از خط توحيد راستين، همواره براى اين جهان رب النوع هايى قائل بودند، سرچشمه اين تفكر غلط اين بوده كه گمان مى كردند هر يك از انواع موجودات نياز به رب النوع مستقلى دارد كه آن نوع را تربيت و رهبرى كند، گويا خدا را كافى براى تربيت اين انواع نمى دانستند!. در عصر نزول قرآن نيز بت هاى متعدد مورد پرستش و ستايش قرار داشته و شايد همه يا قسمتى از آنها جانشين رب النوع هاى پيشين بودند. از همه گذشته گاهى بشر را نيز عملاً ربّ خود قرار مى دادند، چنان كه قرآن در نكوهش مردمى كه احبار (دانشمندان يهود) و رهبانان (مردان و زنان تارك دنيا) را ارباب خود مى دانستند...، مي گويد: " اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ":" آنها احبار و رهبانهايشان را ارباب بجاى خدا مىدانستند" (توبه- 31). به هر حال از آنجا كه اين خرافات علاوه بر اينكه انسان را به انحطاط عقلى مى كشانيد، مايه تفرقه و تشتت و پراكندگى است، پيامبران الهى به مبارزه شديد با آن برخاستند... تا آنجا كه مى بينيم بعد از بِسْمِ اللَّهِ، نخستين آي هاى كه در قرآن نازل شده، در همين رابطه است" الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" همه ستايشها مخصوص خداوندى است كه" رب" همه جهانيان است. و به اين ترتيب قرآن خط سرخى بر تمام رب النوع ها مى كشد و آنها را به وادى عدم- همانجا كه جاى اصليشان است مى فرستد، و گلهاى توحيد و يگانگى و همبستگى و اتحاد را به جاى آن مى نشاند. قابل توجه اينكه همه مسلمانان موظفند در نمازهاى روزانه هر شبانه روز لا اقل ده بار اين جمله را بخوانند و به سايه" اللَّه" خداوند يگانه اى كه مالك و رب و سرپرست و پرورش دهنده همه موجودات است پناه برند، تا هرگز توحيد را فراموش نكنند و در بيراهه هاى شرك سرگردان نشوند. @sharheekhotbeeghader