✍ قیاس (قسمت دوم: موارد قیاس باطل)
✅ مواردی از قیاس هم هست که از نظر شیعه باطل است، دو مورد از آن در زمان اهل بیت(علیهم السلام) شایع بوده است و مورد نهی حضرات قرار گرفته است و دو مورد آن هم روش مستحدث برخی از اهل سنت است و از باب نداشتن ملاکات حجیت باطل هستند.
✅ مورد اولی که در روایات ذکر شده است، «قیاس مستنبط العلة» است و حتی گاهی شیعیان هم به آن دچار میشدند:
اگر ما خواستیم بر اساس فکر و حساب علت را کشف کنیم، این میشود «قیاس مستنبط العلة» و دو مثال معروف دارد:
👈 یکی قیاس شیطان است که وقتی خداوند به او گفت بر انسان سجده کن، گفت: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ، خَلَقْتَني مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين» من از آتش هستم و انسان از گل و آتش از گل برتر است. استنباط کرد علت سجده کردن برتری عنصری است پس چون من برتر از انسان هستم نباید بر او سجده کنم، درحالی که علت در سجده کردن میتوانست برتری روحی یا امتحان الهی باشد.
👈 مثال دیگرش حدیث معروف ابان است که امام صادق (علیه السلام) به او گفت: دیه یک انگشت زن مثل مرد ۱۰ شتر است و دیه دو انگشت زن مثل مرد ۲۰ شتر است و دیه ۳ انگشت او هم مثل مرد ۳۰ شتر است اما دیه ۴ انگشت او میشود ۲۰ شتر و نصف دیه مرد است! ابان تعجب کرد و گفت: «سبحان الله، نحن بالعراق فنبرأ ممّن قاله و نقول: الذى جاء به شيطان.» امام به او گفت آرام باش دین اگر بخواهد قیاس بشود نابود میشود و قانون خداوند چنین است که دیه زن تا یک سوم دیه مرد (۳۰ شتر) با او برابری میکند از آن به بعد دیه زن نصف دیه مرد میشود.
✅ فرق قیاس «مستنبط العله» با «تنقیح مناط» این است که آنجا کشف موضوع حکم میشود ولی اینجا کشف علت حکم میشود و اهل بیت از این علتتراشی نهی کردهاند برخلاف کشف موضوع.
✅ مورد دومی که در روایات آمده است «قیاس الشبه» است که برخی از اهل سنت چون دستشان از منبع شرع کوتاه بود و پاسخی برای مسائل مبتلی به خود نداشتند، مکرر به آن تمسک میکردند و عمده روایات نهی شده از قیاس مربوط به این مورد است.
در قیاس شبه، بدون کشف موضوع حکم، به صرف شباهت یک موضوع با موضوع دیگر، حکم آن موضوع را به این موضوع مجهول الحکم تسری میدهند و سر رشته فقهای اهل سنت که از این روش استفاده میکرد «ابوحنیفه» است و به پیروان او حنفی میگویند.
✅ در مذهب فقهی حنفیه به شکل افراطی به استدلال ظنی عقلی تکیه شده است و چندان به اخبار و احادیث استناد نمیشود چرا که تعداد احادیثی که در نظر آنها حجیت دارد بسیار بسیار اندک است.
ابوحنیفه و مالک بن انس در زمان امام صادق(ع) بودند و هردو هم مدتی نزد حضرت شاگردی کردند، با این تفاوت که مالک، فقیه مالکیها در مدینه نزدیک به امام صادق (علیه السلام) ماند و برای حضرت احترام زیادی قائل بود و خدمت ایشان میرسید و چندان به قیاس اعتقاد نداشت ولی ابوحنیفه به کوفه مرکز شیعیان رفت و برای خود دکانی باز کرد و میگفت: علی چنین گفت و من هم چنین میگویم!
ابن ادریس شافعی فقیه دیگر اهل سنت و امام شافعیها، شاگرد ابوحنیفه و مالک است و حد وسط تمسک به قیاس را دارد.
احمد بن حنبل هم که متاخر از ابن ادریس و امام حنبلیها (وهابیها پیرو او هستند)، چندان اعتقادی به قیاس ندارد و از مالک، در تمسک به روایات و ظواهر متعصبتر است.
✅ اما مواردی از قیاس مصطلح که در روایات به آن اشاره نشده است ولی ملاک حجیت را از نظر شیعه ندارند و البته در اهل سنت هم در حجیت تمسک به آن اختلافی است، قیاس الخفی و قیاس الدلالة است.
✅ قیاس خفی، یعنی چیزی که علت بودنش محتمل است اما نص هم نیست، را به عنوان دلیل بگیرید، یک مثال آن همان موارد قیاس مستنبط العلة است که محتمل بودن به خاطر تفکر در نسبتها و علتهای دیگر احکام است و یک مثال آن جایی است که محتمل بودن به خاطر مبهم بودن لغت است، مثلا روایت گفته باشد «لاتبیعوا الطعام بالطعام» و اگر منظور از طعام خوردنی باشد، یک ملاک حرمت ربای معاوضی میشود خوردنی بودن و مثلا به برنج هم تسری پیدا میکند اما اگر منظور از طعام گندم باشد، حکم در خصوص گندم آمده است و نمیشود حکم آن را به دیگر خوردنیها تسری داد. و خلاصه در اینجا اجمال وجود دارد که منظور کدام است.
✅ مورد دوم از روش قیاسی مستحدث یعنی «قیاس دلالت» وقتی است که میدانی علت چیست، اما در موضوع مجهول الحکم خود علت نیست بلکه جزء یا لوازم آن است مثلا علت برای جواز سجده نکردن، نماز مستحب در حال حرکت است و شما بخشی از آن که نماز مستحب بودن است را کنار بگذاری و در حرکت بودن را بگیری و بگویی جایی که در حرکت هستی اگر آیه سجدهدار خوانده شد، مثل نماز مستحب در حال حرکت، جایز است سجده نکنی!
✅ هر دو این موارد نیز چون صرفا ظن و گمانی است و در آیات و روایات از پیروی از ظن و گمان به ویژه در استنباط احکام نهی شده است، این موارد از حجیت ساقط هستند.
https://eitaa.com/joinchat/133890353Cd3c93c899d