غفلت از اخلاق سیاسی در جوامع اسلامی
حجتالاسلام والمسلمین سیدکاظم سیدباقری در نشست علمی نقد و رونمایی کتاب «اخلاق سیاسی در اسلام» گفت: واقعیت آن است که سوگمندانه در تمدن و جامعه اسلامی وجه سیاسی اخلاق کمتر مورد توجه بوده و گاهی حتی فراموش شده است .
به گزارش ایکنا، نشست علمی نقد و رونمایی کتاب «اخلاق سیاسی در اسلام»، نوشته حجتالاسلام والمسلمین سیدکاظم سیدباقری، دوم آبان ماه از سوی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با همکاری انجمن مطالعات سیاسی حوزه، خبرگزاری ایکنا و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در قم برگزار شد.
قضایای غزه ناشی از فقدان اخلاق انسانی است
در ادامه شریف لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سخنانی اظهار کرد: اخلاق از موضوعات مهم در آراء و مناظر متفکران و علما بوده است و امام خمینی اخلاق را گمشده جوامع معاصر تلقی کردهاند که در این کتاب هم از امام علی(ع) مطلبی در این باره ذکر شده است؛ اخلاق مشکل همیشگی بشر بوده است و ما به این مباحث نیاز داشته و داریم و در دوره معاصر هم بیشتر نیاز داریم. امام هم که به این مشکل اشاره فرموده است، متأثر از فضای جوامع اسلامی به این بحث پرداختند و آثاری هم که داشتهاند در این زمینه برجستگی ویژهای دارد.
وی افزود: فجایعی که امروزه در غزه صورت میگیرد، ناشی از فقدان اخلاق انسانی و سیاسی است؛ امام موسی صدر هم در مطالبشان به خصوص تفسیر به اخلاق توجه زیادی کرده و آیاتی را مدنظر قرار دادهاند که به اخلاق پرداخته است. ایشان حتی وجود رژیم اسرائیل را هم از این زاویه مورد توجه قرار داده است و در نگاه ایشان، این رژیم به هیچ اخلاق انسانی پایبندی ندارد و هیچ حق و حقوقی هم برای دیگران قائل نیست، زیرا حس برتریطلبی و برتریخواهی نسبت به بقیه دارد. امروز این رژیم علیه مردمی که به صورت تاریخی در آن منطقه زیست داشتهاند، جرم و جنایات زیادی کرده است و به هیچ معاهدهای هم پایبند نیست لذا ایشان گفته است اسرائیل شر و باطل مطلق است.
لک زایی با تجلیل از کتاب مورد رونمایی، بیان کرد: این کتاب به موضوع مهمی در اندیشه و فلسفه سیاسی اسلام یعنی اخلاق سیاسی پرداخته است. نویسنده در مواردی مدعی شده که قصد دارد اخلاق سیاسی را به عنوان یک حوزه دانشی ترویج و تدوین کند و گاهی هم دنبال این بوده است که آن را به عنوان گرایش دانشی معرفی کند؛ این مباحث در ذیل فلسفه سیاسی قرار میگیرد، گرچه برخی معتقدند که فلسفه سیاسی هم در ذیل اخلاق سیاسی است.
لکزایی تصریح کرد: نکته بسیار مهمی که میتوان از این اثر متوقع بود، آن است که ایده نویسنده هم به صورت شفاف مطرح شود، آیا هدف کتاب، تبیین مبانی و اصول و اهداف است یا اینکه کتاب خواسته است صرفاً به توضیح اخلاق سیاسی بپردازد و کاری به ارائه ایده و نظریه ندارد.
وی ادامه داد: اگر نویسنده درصدد ارائه نظریه باشد مواجهه آن با نظریات رقیب از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود یعنی این نوشته در مواجهه با چه ایده رقیبی به تبیین اندیشه اخلاق سیاسی اسلام پرداخته است و یا آیا میتوان رقیب دیگری با همین عنوان داشته باشیم؟ لذا وقتی تعبیر اخلاق سیاسی در اسلام در عنوان کتاب مطرح است، یعنی اخلاق سیاسی غیراسلامی هم داریم و باید تمایز و تفاوت این دو بیان شود.
لک زایی با بیان اینکه این نوشته ممکن است ناظر به اندیشه اخلاق سیاسی در غرب باشد ولی به صورت مستوفا به آن پرداخته نشده است، اظهار کرد: مناسب بود ابعاد و زوایای دیدگاه رقیب مورد توجه قرار بگیرد و برای خواننده هم بحث جذابتری ارائه میشد.
وی با بیان اینکه فلسفه اخلاق دانش درجه دو است، افزود: این اثر با اینکه نشاندهنده تلاش نویسنده و رجوع به منابع مختلف است ولی این پرسش وجود دارد که نظریه پشتیبانی کننده این بحث چیست؟ میتوان آن را به مکاتب فقهی و یا فلسفی و سیاسی که در کشور وجود دارد، ارجاع دهیم؟ تلقی بنده این است که باید در ذیل فلسفه سیاسی مورد بحث قرار میگرفت.
لکزایی بیان کرد: بنده در ابتدای بحث عرض کردم که کاری ارزشمند است و پیشینه خاصی هم ندارد طبیعتاً این پرسشها و تأملات ممکن است درباره این کار ایجاد شود، مثلاً بپرسیم ربط و نسبت این مباحث با اخلاق مدنی که در سنت ما هم وجود دارد چیست؟ یا اینکه موضوع اخلاق سیاسی که طرح شده است به نظر میرسد مفروض است ولی از منظر ایشان باز مغفول است و نویسنده قصد دارد آن را از لابلای متون بیرون بیاورد و در قالب دانش ارائه کند.