مرحله ی مقدماتي عمليات نصر 4 با موفقيت به پايان رسيده بود. دو روز بعد از طرف قرارگاه مأموریت جديد لشکر قدس )تأمین شهر ماووت( ابلاغ گرديد. هدايت گردان ابوالفضل )ع( بر عهده آقا مهدي خوش سیرت بود. با موافقت شهيد املاکي من هم به همراه آقا مهدي براي بررسي بهتر اوضاع به منطقه ی نبرد عزيمت کردم. وقتي به محل نبرد نزديک شديم، اذان صبح گذشته بود. روي تپه ای در نزدیکی مان، چند سنگر انفرادي با گونی های شني که به فاصله ی کمتر از دو متر از هم احداث شده بودند. هرکدام وارد يکي از سنگرها شديم. تيمم کرديم و نشسته مشغول نماز شديم. وسط نماز، خمپار های بين سنگر من و آقا مهدي اصابت کرد و موج انفجار باعث فرو ریختن گونی ها شد. من به خيال اينکه خمپاره به سنگر او اصابت کرده است، بدون اراده، نمازم را به هم زدم و سرم را به طرف او برگرداندم. در ميان گرد و غبار و دود ناشي از انفجار، دست های آقا مهدي را ديدم که به آسمان بلند شده بود و قنوت را به آسمانيان هديه می کرد. در حالی که نيمي از سنگر فرو ریخته و ترکش ها در اطراف او زوزه کشان می گذشتند. راوی سردار قاسم شافعی همرزم شهید 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed