سر می گذارم بر سر دیوار روضه وقتی که می افتم به یاد یار روضه عرض ارادت می کنم بر آن مسیحی که روی دوش خود گرفته دار روضه مصداق کل یوم عاشوراست این مرد او شاهدی زنده است در اشعار روضه زخمی قدیمی از در و دیوار دارد آزرده او را واژه ی مسمار روضه سی سال اشک و هق هق و ذکر مصیبت در چشم او شد زندگی سرشار روضه بیماری کرببلایش مصلحت بود بیمار بوده او ولی بیمار روضه هر شب به روی سفره اش با دیدن آب می کرد با خون جگر افطار روضه هر جا که ذبحی را کنارش سر بریدند افتاد یاد مقتل غمبار روضه بابای مظلوم مرا لب تشنه کشتند وقتی که شمر نحس شد آوار روضه خیلی خجالت می کشم از عمه هایم از ازدحام کوچه و بازار روضه بی معجری ها یک طرف، از یک طرف هم گوش رقیه، غارت گوشوار روضه 🔸شاعر: __________________________ غرقِ تب! افتاد از تاب و توان بعد از پدر شد نگهدار و پناه کاروان بعد از پدر دست بر مویِ پریشان رقیه(س) میکشید بود دستانش امیدِ کودکان بعد از پدر اشکِ پنهانی او را دیده بود و گشت و گشت مثل پروانه به دورِ عمّه جان بعد از پدر گر چه دستش بسته بود اما کماکان غیرتی شد سپر در پیش چشم دیگران بعد از پدر خطبه اش جنگِ مجسّم بود و هر ثانیه داد- کاخ دشمن را چنان محکم تکان بعد از پدر «أشهدُ أنّ علی(ع)»...داغِ برادر تازه شد... شد پریشان-حال هنگام اذان بعد از پدر خورد با بغض ِ گلو! دلتنگ! با چشمان خیس هر کجا که بر دهان بگذاشت نان بعد از پدر یادِ آن لب های خشک و پیکرِ در بوریا... سال ها در خلوتش شد روضه خوان بعد از پدر! 🔸شاعر: ______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7