دستِ خالی زِ من و تارِ عبایش با تو مُژه‌ای از من و خاکِ کفِ پایش با تو زحمتِ روضه‌ی‌مان هم که فقط با زهراست قندش از مادرِ تو مزه‌یِ چایش با تو کاش میشُد که در این یک دهه جان می‌دادیم ضجه از ما زدن و مرثیه‌هایش با تو وا غریبا زِ تو و جامه دَریدن با من وا حسینا زِ من و سوزِ صدایش با تو بینِ این روضه که پاگیر شدم فهمیدم گریه‌اَش از تو ، دَمَش از تو و جایش با تو مادرم گفت دمِ پنجره فولادِ رضا گوشه‌ای در حرمِ کرببلایش با تو یک سفر پایِ پیاده به زیارت با ما یک سحر گریه در ایوانِ طلایش با تو کاش میشُد حرم عمه‌یِ‌تان میرفتیم آرزو از من و یک بار دُعایش با تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7