بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم مادرِ اندوه‌ها بی‌بیِ غم اُم‌البَنین بی نفس  بی همنفس ای بی حرم اُم‌البَنین ما گرفتاریم، اما از گرفتاری چه غم تا تو را داریم در هر بیش و کم اُم‌البَنین ما چه می‌خواهیم غیر از ریشه‌های چادرت روزِ محشر جمعِ ما و یک قسم: اُم‌البَنین جانِ ما این مادر است و   جان ما آن مادر است تا که دم یا‌فاطمه است و  باز دم اُم‌البَنین ای پس از زهرا  پس از آتش  پس از در ، فاطمه ای برای فاطمه هم محترم اُم‌البَنین ای جوانمُرده کمی هم از جوانِ خود بخوان می‌رسد هِی واحسینت پشتِ هم اُم‌البَنین در  مدینه بودی اما این سه‌شعبه زد تو را چشمِ خون، مشکِ تُهی ، دستِ قلم اُم‌البَنین از زمانی که شنیدی کم‌کم  عباسِ تو ریخت می‌خوری هِی بر زمین در هر قدم اُم‌البَنین سربه‌زیری مثل زینب، شرمگین مثل رُباب ای فدای گریه‌هاتان پیشِ هم اُم‌البَنین چشمِ عباس و گلویِ اصغر و قلبِ حسین ای بمیرد حرمله با این سه غم اُم‌البَنین حسن لطفی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7