قلبی که یاد تو به میانش نشسته است جاریِ عشق در شریانش نشسته است خونِ محبت تو به رگ های عالم است تا نام تو به روی لبانش نشسته است از اوج مستی اش به جنون می رسد اگر جامی ز تو به روح و روانش نشسته است هر کس که مهر فاطمه دارد به قلب خود حب علی به لوحه ی جانش نشسته است با مهر مجتبی همه الفت گرفته ایم ما از حسین درس محبت گرفته ایم قلب و دلی که خلق برای حسین شد روز ازل اسیر ولای حسین شد بی مهر او نگشته به پا خیمه ای ز عشق این حکم واجبی ز خدای حسین شد فیض وجود ما ز مناجات هر شبش ما زنده ایم اگر ، با دعای حسین شد آغاز هر صلات به تکبیر سَبعه اش تعقیب هر نماز نوای حسین شد گر چه ز نام او دلِ هستی شکسته است مهرش ولی به هر دل شادی نشسته است بر سینه نقش نام علی را کشیده اند یعنی به غیر او ز همه دل بریده اند از خاک پای فاطمه دل را سرشته و ما را برای عشق حسین آفریده اند سرمست ذکر و یاد حسین اند عرشیان تا نام او به گوش دل خود شنیده اند ذرات این جهان همه سرمست او ولی در این میان خوشا دل ما بر گزیده اند هستیِ آسمان همگی خاک پای اوست دار و ندار اهل دو عالم فدای اوست ای جلوه گاه حضرت داور خوش آمدی ای امتداد نسل پیمبر خوش آمدی ای قبله گاه جان تمامی انبیا ای از تبار حضرت حیدر خوش آمدی ای نور و هستی همه دنیا و ماسوا ای اشک و خنده ی لب مادر خوش آمدی ای کعبه ی وجود و دل و جان اولیا ای روشنی چشم برادر خوش آمدی دل برده ای ز قبل ولادت ز جان ما یعنی که عشق تو شده نام و نشان ما گویا خدا به اشک تو پیمان گرفته است دل در هوای یاد تو باران گرفته است راهش نمی دهند مگر از درِکریم وقتی که سائلی ره سلطان گرفته است یعنی علی و آل علی از طریق لطف ما را اسیر مهر تو جانان گرفته است هرکس که مهر تو ز دل ما جدا کند گویا ز قلب ما همه قرآن گرفته است تا نام تو به گوش دل خود شنیده ایم نقشی ز یا حسین به دل ها کشیده ایم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7