دست بر پیشانی ام بگذار!‌ تب دارم هنوز صبح دارد می‌رسد از راه بیدارم هنوز خشک‌سالی آمده اینجا ولی من بعد تو تکه ابر کوچکی هستم می‌بارم هنوز شیشه‌ی عطر دلم با رفتنت خالی نشد این همه سال است از بوی تو سرشارم هنوز هیچ‌کس از شانه‌هایم جز تو باری برنداشت نیستی من روی دوش شهر سربارم هنوز نام تو پیچیده دور تارهای صوتی ام مثل آهنگ قدیمی روی تکرارم هنوز آخ اگر وا میشد از روی دهانم قفل شرم می‌زدم فریاد هر شب : دوستت دارم هنوز @shearosama