هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
زنی مطلقه و زیبا بودم که با پول مهریه از شوهر سابقم، ثروت زیادی رو به دست آورده بودم.... دو سالی میشد که با جاوید پسرِ خان‌بابا در ارتباط بودم، خان‌بابا بزرگترین فرش فروش تهران بود...جاوید که دستش توی جیب پدرش بود برای ثروت من نقشه کشیده بود‼️، غافل از اینکه من با عشوه گری به عقد پدر چشم چرونش در اومدم‼️ من، ماهرخِ زیباروی، سالارِ تهران را به زمین زدم....♨️🔞 https://eitaa.com/joinchat/2550202505Cc05826e231 واقعی👆💯