🚷عاقبت اشتباه من با اصرار مادر و خواهرم شب خونه پدری موندم ولی شوهرم گفت نمیتونه بمونه .عادت نداشتم بدون همسرم جایی بمونم حتی خونه پدرم. صبح که بیدار شدم به مادرم گفتم بیشتر از این بدون شوهرم نمیتونم باشم و اژانس گرفتم که زودتر به خونه برسم . وقتی کلید انداختم و وارد شدم با دیدن یک جفت کفش زنونه پشت در خونه دنیا رو سرم خراب شد . گوشم به در ورودی خونه گذاشتم و شنیدم ...😨🤯😔ادامه👇 🚷 https://eitaa.com/joinchat/1197342737C8ea23ce14e🚷