علی مقدم
علی مقدم
اگر از دیده ام حتی ز گریه جوی خون آید بدون رحمتش این دل ز عصیان چون برون آید؟! دهانِ باز می بندد ب
بدون رحمتش این دل ز عصیان چون برون آید؟