گرانی میکند بر گونه ی سرخ تو شبنم هم
به پاکیّ لب لعلت نباشد آب زمزم هم
حنای این جهان رنگی ندارد پیش چشمانم
نیندازد تو را از چشم من رنگ دو عالم هم
بدون لحظه ای تردید مینوشم به صد امید
اگر باشد به جامی که تو دادی بدتر از سَم هم
برای بوسه بر پایت چه راحت کرد کارم را
به کار آید به درگاهت مرا این قامتِ خم هم
کمِ ما را کرامت های تو جبران کند آری
زیاد آید به چشمانِ کریمان طاعتِ کم هم
مکن عاصی ز بار عشقِ مولا ،شانه را خالی
که شانه بر کف پایش نهاده شخصِ خاتم هم
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
شعبان/۱۴۴۱
فروردین/۱۳۹۹