🔴 بداهه‌ای از روی غیظ تویی که دست طمع‌کارت به سمت سفره ما رفته است خیال کن در دیزی باز، حیای گربه کجا رفته است؟ چه‌ای؟ غرور وقیحانه! برای خانه و ‌همخانه! که در برابر بیگانه به سستی «گل وارفته» است چقدر فتنه که پنهان ماند به رغم سعی تو ایران ماند تمام آنچه برامان ماند جوانی به فنا رفته است هزار خنده‌ی تزئینی چه داشت جز غم و غمگینی؟ همین سکوت که می‌بینی صدای نسل به.... رفته است شما و زندگی بی‌درد شما و قلب چنان یخ سرد شما کجا و کجا آن «مرد» که پا به پای بلا رفته است تو ای پیمبر بی‌اعجاز صدای عربده‌ی لجباز خیال کن در دیزی باز حیای گربه کجا رفته است