- امشب ماه حال خوشی ندارد ! غم روی چهره اش نقش بسته ، امشب از آن شب هایی‌ست که آرزو می‌کرد هیچگاه به صُبح نمی‌رسید . نمی‌خواست جایش را به خورشیدِ روزِ دوم دهد . خورشید هم مثل ماه ! دل خوشی از فردای ِخودش نداشت ، او هم آرزو می‌کرد کاش هیچگاه از پسِ کوه ها ، خودش را نمایان نمی‌کرد . طاقت نداشت ! یا بهتر بگویم ! طاقت نداشت روز دومی را آغاز کند که زینبِ حسین ، پا روی خاکِ نینوا می‌گذارد .. ! - آه نینوا ! چه کردی با دلِ زینب ؟ زینبی که بالا نشین بود و عصر عاشورا ، روی خاک ها ، به دنبال سَری می‌گشت لابلای نیزه ها .. @shekveh1|شِڪوة