🖇« » آن مثال اعلاست كه بايد ما را به آن سمت بكشاند ✳️ ما اگر قهرمان نداشته باشيم، سازندگى شخصى نداريم؛ اصلًا فلسفهٔ وجود «امام» در تفكرات كلامى ما هم همين است. «امام» آن مثال اعلاست كه بايد ما را به آن سمت بكشاند؛ مثل آن عقاب‌هايى كه چيزى بالاى سرشان می‌بينند و همين‌طور دائم پر می‌زنند كه بالاتر بروند و به آن نقطه برسند. ممكن هم هست كه ما هيچ‌وقت به آن نقطه نرسيم، اما آن مركز دست‌نيافتنى بايد باشد، تا ما اين حركت را با شور و شوق انجام بدهيم. پس ايده‌آلها ولو ايده‌آلهايى كه در واقعيت دست‌نيافتنى هستند هميشه بايد باشند، تا ما بتوانيم حد اقل تا نيمهٔ راه برويم؛ اگرچه آن قله هم يك روز فتح خواهد شد؛ يعنى به نيمه كه رسيديم، قله نزديكتر و دست‌يافتنى می‌شود. بنابراين، آن ايده‌آلها را تصوير كنيد؛ آن مقدارش كه واقعيت است، آدم يك طور با آن برخورد می‌كند؛ آن مقدارش هم كه دور از واقعيت است، طور ديگرى با آن برخورد می‌كند. صفحه ۳۷۳. ✅ @shenakhte_rahbari