تا كه از آن جمعیت بردارد این اكراه را دست بالا برد تا بالا بگیرد ماه را اِن یكادی خواند و بی تاثیر كرد آن لحظه ها آتش چشم حسود چند تن بدخواه را ظهر داغی بود و گرما بود و خورشید حجاز از نهاد دشت بیرون می كشانید آه را دست بالا برد تا آن آیه را نازل كند یا گذارد بر سر هر سوره بسم‌الله را ناگهان تكلیف روشن شد جهان معنا گرفت در زبان آورد وقتی جمله‌ای كوتاه را خنده‌ای زد تا فضا را لحظه ای خوشبو كند از دهانش ریخت عطر وال من والاه را ماه را بالاتر از بالاتر از بالا گرفت تا كسی شب در بیابان گم نسازد راه را *تبرّی*:در میان بغض‌های خویش پنهان كرده بود عرض تبریك سیاه عده ای گمراه را *تحسّری*:دفتری برداشت اسم دوستان را ثبت كرد آخر دفتر اضافه كرد اسم چاه را ✍ايوب پرندآور ......................... معنی تبرّی:یعنی این بیت، برائت از دشمنان است. معنی تحسّری:یعنی این بیت، تاسف و افسوس است.